ترکیه؛ بازیگر کلیدی در دیپلماسی چندقطبی

  • 2025-08-14 12:30

در دنیای پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی امروز، ترکیه با رویکردی منحصربه‌فرد، توانسته خود را به عنوان یک قدرت متوسط تأثیرگذار مطرح کند. این کشور، با توانایی حفظ روابط با تمامی طرفین درگیر در بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، به پازلی کلیدی در دیپلماسی جهانی تبدیل شده است. اما آیا قدرت‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده، آماده‌اند تا این واقعیت جدید را بپذیرند و سیاست‌های خود را با این رویکرد چندوجهی تطبیق دهند؟

اندیشکده زاویه – اختصاصی: ترکیه به عنوان یک بازیگر کلیدی در صحنه بین‌الملل، توانسته با رویکردی منحصربه‌فرد، موقعیت خود را به عنوان یک قدرت متوسط با نفوذ تثبیت کند. این کشور، واقع در همسایگی مناطق پرتنشی نظیر اوکراین، قفقاز و خاورمیانه، به جای همسویی مطلق با یک بلوک خاص، سیاست خارجی پیچیده‌ای را بر پایه “ابهام استراتژیک” و “تعادل ژئوپلیتیکی” پی گرفته است. این رویکرد، ترکیه را قادر ساخته تا در عین عضویت در ناتو، روابط عمیقی با روسیه، اوکراین و ایران حفظ کند و به عنوان مجرایی برای دیپلماسی در بحران‌های منطقه‌ای عمل کند.

توانایی ترکیه در حفظ روابط با طرفین درگیر، حتی در زمان رقابت‌های شدید، به بزرگ‌ترین دارایی آن تبدیل شده است. این کشور میزبان مذاکرات صلح، واسطه تبادل زندانیان و حافظ ارتباط میان واشنگتن و مسکو در اوج تنش‌ها بوده است. نمونه‌هایی چون نشست‌های صلح روسیه و اوکراین در استانبول و مذاکرات هسته‌ای با ایران در همین شهر، گواه اهمیت فزاینده ترکیه به عنوان یک مرکز دیپلماتیک قابل اعتماد است.

استراتژی ترکیه که با حفظ گفتگو با قدرت‌های مختلف بدون همسویی کامل با هیچ‌یک از آن‌ها مشخص می‌شود، نشان‌دهنده تطبیق با واقعیت جدید یک نظام بین‌المللی چندقطبی و غیرقابل پیش‌بینی است. این رویکرد دیگر منحصر به فرد نیست و در میان سایر قدرت‌های متوسط نیز در حال گسترش است؛ هند با وجود روابط نزدیک با آمریکا، از روسیه سلاح می‌خرد؛ استرالیا با وجود همکاری نظامی با آمریکا، از نظر اقتصادی به چین وابسته است؛ و عربستان سعودی در حالی که روابط امنیتی خود را با آمریکا تقویت می‌کند، با روسیه در زمینه نفت همکاری کرده و با ایران نیز خطوط ارتباطی جدیدی را باز می‌کند.

این پویایی جدید جهانی، جایی که کشورها مجبور نیستند بین بلوک‌های سفت و سخت انتخاب کنند، فرصت‌ها و ضرورت‌های جدیدی را برای قدرت‌های متوسط ایجاد کرده است تا همزمان با چندین بازیگر تعامل داشته و منافع خود را در میان صف‌آرایی‌های در حال تغییر پیش ببرند. با این حال، کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، هنوز به طور کامل با این تغییر سازگار نشده‌اند. تاریخ و جغرافیای آن‌ها، که در دوران جنگ سرد از انزوا نسبی و احاطه شدن توسط متحدان بهره‌مند بودند، باعث شده تا غرایز سیاست خارجی آن‌ها بر ثبات و شفافیت ایدئولوژیک متمرکز باشد.

اما برای کشورهایی مانند ترکیه که در خط مقدم مناطق درگیری قرار دارند و با قدرت‌های بزرگ همسایه هستند، رویکرد منعطف و موازنه استراتژیک یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. قطع روابط با روسیه، برای مثال، پیامدهای اقتصادی، انرژی و امنیتی گزافی برای ترکیه خواهد داشت. در یک جهان چندقطبی، وفاداری به همسویی ایدئولوژیک، جای خود را به منافع مشترک و همکاری‌های عمل‌گرایانه داده است.

در این محیط، ایالات متحده اگر می‌خواهد شریک ترجیحی قدرت‌های متوسط باقی بماند، باید سیاست خارجی خود را بازبینی کند. اولاً، واشنگتن باید در این دوران عدم قطعیت، اعتبار و قابلیت اعتماد خود را نشان دهد. قدرت‌های متوسط، با گزینه‌های بیشتر، در صورت از دست دادن اعتماد به تعهدات آمریکا، می‌توانند به سرعت مواضع خود را تغییر دهند.

دوماً، ایالات متحده باید انتظارات خود را از قدرت‌های متوسط بازنگری کند. به جای درخواست همسویی کامل در هر مسئله، تمرکز باید بر تأمین همکاری‌های اساسی و تعیین خطوط قرمز روشن باشد. وفاداری در یک جهان چندقطبی کمتر به همسویی تدریجی در سیاست‌ها و بیشتر به منافع مشترک مربوط می‌شود. انتظار وفاداری کامل نه تنها غیرواقعی است، بلکه خطر بیگانه کردن شرکای بالقوه را نیز به همراه دارد.

سوماً، ایالات متحده باید از طریق مدیریت روابط مداوم و بلندمدت، نفوذ پایدار ایجاد کند. تعامل با قدرت‌های متوسط نباید تنها در زمان بحران صورت گیرد؛ بلکه باید در زمان‌های آرام نیز بر ایجاد اعتماد از طریق گفتگوهای عمیق، گروه‌های کاری منظم و همکاری‌های اقتصادی و دفاعی پایدار تمرکز شود.

در نهایت، سیاست‌گذاران آمریکایی باید موازنه استراتژیک را نه یک تهدید، بلکه یک ویژگی عادی دیپلماسی قدرت متوسط بدانند. توانایی ترکیه در میانجی‌گری میان دشمنان، با وجود غیرمعمول بودن در منطق اتحاد سنتی، در سیستم چندپاره امروزی ارزش واقعی دارد. ایالات متحده می‌تواند از قدرت گرد هم آورنده شرکای خود حمایت کند و از آن بهره‌مند شود، حتی زمانی که منجر به پیکربندی‌های دیپلماتیک غیرسنتی شود.

این به معنای تأیید همه تصمیمات شرکا نیست، بلکه به معنای یادگیری هدایت اتحادهایی است که در آنها رفتار معامله‌ای رایج است و نفوذ باید به طور مداوم به دست آید، نه اینکه فرض شود. با اتخاذ درک واقع‌بینانه‌تری از چگونگی کارکرد دیپلماسی مدرن، ایالات متحده می‌تواند نفوذ خود را در دوران عدم قطعیت حفظ کند.

مطالب بیشتر:

قمار 1.6 تریلیون دلاری اروپا بر سر پیروزی پوتین؛ غرب در آستانه فاجعه

در آستانه تصمیم‌گیری سرنوشت‌ساز اتحادیه اروپا درباره تأمین مالی جدید برای اوکراین، بحث‌ها بر سر استفاده از دارایی‌های مسدود شده روسیه به‌عنوان پشتوانه وام دفاعی، به نقطه جوش رسیده است؛…

چرا قفقاز جنوبی در چشم‌انداز تغییر شکل‌یافته پس از اوکراین اهمیت دارد؟

حل و فصل احتمالی مناقشه اوکراین، توجه ژئوپلیتیکی را به سمت قفقاز جنوبی تغییر می‌دهد. ظرفیت محدود روسیه، علاقه روزافزون غرب به کریدورهای منطقه‌ای و نقش تثبیت‌کننده آذربایجان، پویایی‌های استراتژیک…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی

قمار 1.6 تریلیون دلاری اروپا بر سر پیروزی پوتین؛ غرب در آستانه فاجعه

قمار 1.6 تریلیون دلاری اروپا بر سر پیروزی پوتین؛ غرب در آستانه فاجعه

چرا قفقاز جنوبی در چشم‌انداز تغییر شکل‌یافته پس از اوکراین اهمیت دارد؟

چرا قفقاز جنوبی در چشم‌انداز تغییر شکل‌یافته پس از اوکراین اهمیت دارد؟

ارزیابی روابط قدرت روسیه و ترکیه در سایه جنگ اوکراین و «راه صلح ترامپ»

ارزیابی روابط قدرت روسیه و ترکیه در سایه جنگ اوکراین و «راه صلح ترامپ»

تحلیلی بر سند دکترین امنیت ملی آمریکا؛ پایان جهان تک‌قطبی و آغاز دنیای چندقطبی

تحلیلی بر سند دکترین امنیت ملی آمریکا؛ پایان جهان تک‌قطبی و آغاز دنیای چندقطبی

رمزگشایی از مزایای توافق انرژی ترکیه و پاکستان

رمزگشایی از مزایای توافق انرژی ترکیه و پاکستان

چرخش ژئوپلیتیکی ارمنستان، مسیر ترامپ و چالش با روسیه

چرخش ژئوپلیتیکی ارمنستان، مسیر ترامپ و چالش با روسیه