پل ترامپ؛ سناریوی مهار ژئوپلیتیکی ایران و روسیه در قفقاز جنوبی

تحولات اخیر در منطقه سیونیک ارمنستان، با خبر توافق محرمانه میان ایالات متحده، ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر ایجاد کریدور «پل ترامپ»، نشانهای از تغییر توازن ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی است. این پروژه که با تکذیب ایروان همراه بود، بخشی از استراتژی چندلایهای برای بازطراحی نظم امنیتی و ترانزیتی منطقه، مهار نفوذ روسیه و ایجاد عمق استراتژیک غرب در نزدیکی مرزهای ایران است.
حامد حقپناه، کارشناس مسائل منطقه
اندیشکده زاویه: تحولات اخیر در منطقه سیونیک ارمنستان، در سایه انتشار خبر توافق محرمانه میان ایالات متحده، ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر ایجاد کریدور موسوم به «پل ترامپ»، نشانهای از تغییر توازن ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی است. پروژهای که اگرچه با تکذیب رسمی ایروان مواجه شد، اما شواهد متعدد نشان میدهد که بخشی از یک استراتژی چندلایه برای بازطراحی نظم امنیتی و ترانزیتی منطقه است.
از آتشبس ۲۰۲۰ تا کریدورهای تحت کنترل غرب
توافق نوامبر ۲۰۲۰ که پس از جنگ دوم قرهباغ میان باکو، ایروان و مسکو منعقد شد، پیشبینی بازگشایی مسیرهای ترانزیتی از طریق ارمنستان به سمت نخجوان را در بر داشت؛ مسیرهایی که در چارچوب آن، قرار بود کنترل به مرزبانی روسیه واگذار شود. اما با افول میدانی روسیه پس از جنگ اوکراین و خلأ قدرت ناشی از عقبنشینی تدریجی نیروهای FSB، جمهوری آذربایجان با حمایت آمریکا و اسرائیل، در تلاش است تا ترتیبات جدیدی را بدون مداخله مسکو طراحی و اجرایی کند.
آمریکا؛ بازیگر تنظیمگر جدید نظم منطقهای
واشنگتن در صدد است تا از طریق مشارکت در پروژهای نظیر «پل ترامپ»، نهتنها نفوذ تاریخی کرملین در قفقاز جنوبی را مهار کند، بلکه با ایجاد کریدوری استراتژیک از طریق ارمنستان، امکان مداخله مستقیم در تحولات امنیتی پیرامون ایران را نیز فراهم آورد. این پروژه از منظر ایالات متحده، همسو با دکترین مهار چندسطحی تهران، بخشی از راهبرد نفوذ عمقی در حاشیه شمالغرب ایران بهشمار میرود.
ارمنستان؛ محصور در هندسه قدرتهای منطقهای
ایروان، در موضعی تدافعی، از هرگونه کنترل خارجی بر قلمرو خود پرهیز دارد و اصطلاح «دالان زنگزور» را واجد بار تجزیهطلبانه تلقی میکند. با این حال، طرح «چهار راه جهان» که از سوی مقامات ارمنی مطرح شده، نشان میدهد که ارمنستان در حال آزمودن نوعی موازنه میان منافع غرب و الزامات حاکمیت ملی است. در این چارچوب، دولت پاشینیان در پی فرار از وابستگی مضاعف به روسیه و ایران است؛ امری که از نگاه تهران بهمثابه تهدیدی نرم علیه پیوندهای ژئوپلیتیکی محسوب میشود.
ایران؛ تنگنای ژئوپلیتیکی و تهدید راهبردی
استان سیونیک، یگانه حلقه اتصال زمینی ایران به قفقاز و دریای سیاه است و از منظر ژئوپلیتیکی، بخشی از عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در برابر فشارهای ترکی – آذری – غربی به شمار میرود. استقرار یک کریدور ترانزیتی تحت مدیریت بازیگران غربی، عملاً این عمق را تضعیف میکند و حضور پایدار آمریکا و ناتو در نزدیکی مرزهای ایران را تسهیل خواهد کرد. در چارچوب نظریههای موازنهسازی، چنین اقدامی بهمعنای خنثیسازی بازوی مانور ایران در شمالغرب و بازتعریف ساختارهای نفوذ منطقهای تهران خواهد بود.
اسرائیل؛ نفوذ خاموش، عملیات فعال
اسرائیل که در جنگ دوم قرهباغ با تأمین تجهیزات نظامی و اطلاعاتی برای باکو نقش مؤثری ایفا کرد، اکنون با بهرهگیری از خاک جمهوری آذربایجان و نخجوان، در صدد تعمیق عمق استراتژیک خود در قفقاز جنوبی است. تجربه جنگ ۱۲ روزه با ایران نیز نشان داد که حضور زیرساختی اسرائیل در این منطقه، نقشی کلیدی در عملیاتهای محدود پهپادی و جنگ الکترونیک ایفا کرده است. در این میان، پروژههایی نظیر پل ترامپ، بهعنوان مسیرهای پشتیبانی لجستیکی و شنود الکترونیک، جایگاهی ممتاز در دکترین مهار تهران پیدا میکنند.
روسیه؛ کاهش نفوذ در حیاط خلوت سنتی
مسکو که پس از جنگ دوم قرهباغ بهدنبال تثبیت موقعیت خود از طریق استقرار نیروهای حافظ صلح بود، در عمل شاهد فرسایش تدریجی قدرت نرم و سخت خود در منطقه است. عقبنشینی از قرهباغ، کاهش کنترل مرزی و تنزل نقش در ترتیبات منطقهای، همگی نشانههایی از پایان دوره یکجانبهگرایی امنیتی روسیه در قفقاز جنوبی است. پروژه پل ترامپ، نماد گذار از نفوذ سنتی روسیه به مرحله چندقطبیسازی منطقهای توسط غرب است.
آزمون توازنسازی برای تهران و مسکو
پروژهای نظیر «پل ترامپ» تنها یک طرح عمرانی نیست؛ بلکه نشانهای از روند پیچیده بازتوزیع قدرت در قفقاز جنوبی و حلقهای از زنجیره مهار ژئوپلیتیکی ایران و روسیه است. در چنین شرایطی، تنها راهبرد کارآمد، تقویت زیرساختهای جایگزین، تعمیق همکاری با ایروان، فعالسازی دیپلماسی چندجانبه و افزایش حضور هوشمندانه در ترتیبات منطقهای خواهد بود. در غیر این صورت، مسیرهای سنتی نفوذ تهران به تدریج به معابر کنترلشده توسط رقبا تبدیل خواهد شد.