بحران روابط روسیه و آذربایجان؛ از حادثه آکتائو تا بازتعریف موازنه قدرت در قفقاز جنوبی

در ماههای اخیر، روابط روسیه و آذربایجان دچار تنشهایی شده که بیشتر ناشی از سیاستهای منطقهای باکو و تغییر رویکردهای ژئوپلیتیکی آن است. کرملین، به جای تقابل مستقیم، بر خویشتنداری و حفظ ثبات منطقه تأکید دارد و اقدامات واکنشی خود را در چارچوب دیپلماسی و ابزارهای حقوقی دنبال میکند. آینده روابط دو کشور بستگی به میزان تمایل باکو به بازگشت به مسیر تعامل سازنده و احترام متقابل دارد، در حالی که ایران نقش موازنهگر و میانجی منطقه را در این وضعیت پیچیده ایفا میکند.
سمانه موحدی، دکترای روابط بین الملل
اندیشکده زاویه: روابط روسیه و آذربایجان که طی دو دهه اخیر مبتنی بر تعاملات اقتصادی، امنیتی و ملاحظات منطقهای متقابل بوده، در ماههای اخیر با تنشهایی مواجه شده است که بیش از آنکه حاصل سیاست تهاجمی مسکو باشد، ریشه در تغییر رویکرد و اولویتهای ژئوپلیتیکی باکو دارد. نگاه روسیه به این تحولات، نه از منظر تقابل، بلکه از موضع خویشتنداری و اجتناب از تشدید بیثباتی در منطقه است.
حادثه آکتائو: ضرورت تحقیق بیطرفانه
حادثه سقوط هواپیمای مسافربری آذربایجان در دسامبر ۲۰۲۴ که از سوی باکو به پدافند هوایی روسیه نسبت داده شده، هنوز در دست بررسی فنی و مستقل است. مسکو، بر خلاف تلاش برخی رسانهها برای سیاسیسازی موضوع، از ابتدا بر لزوم انجام تحقیق مشترک و بیطرفانه تأکید کرده و از اتخاذ مواضع شتابزده پرهیز نموده است. اینکه باکو پیش از تکمیل فرایند فنی و بدون ارائه مستندات کافی به نهادهای بینالمللی، تهدید به شکایت حقوقی کرده، از منظر روسیه اقدامی شتابزده، تبلیغاتی و با هدف تحت فشار قرار دادن کرملین در فضای بینالمللی تلقی میشود. این رفتار در تضاد با سنت حلوفصل اختلافات از مسیر گفتوگو و همکاری دوجانبه است.
پرونده یکاترینبورگ: برخورد امنیتی مشروع با شبکههای غیرقانونی
بازداشت گروهی از اتباع آذربایجانی در ژوئن ۲۰۲۵ توسط نیروهای امنیتی روسیه، نه اقدامی سیاسی بلکه در چارچوب مقابله با فعالیتهای سازمانیافته و مظنون به جرایم فراملی بوده است. مسکو تأکید کرده که اصل بازداشتها بر مبنای دلایل امنیتی مستند صورت گرفته و هرگونه مرگ در بازداشت تحت بررسی دقیق قضایی قرار دارد.
تبدیل این پرونده به ابزاری برای حمله رسانهای به روسیه و اقداماتی مانند یورش به دفتر اسپوتنیک در باکو، از نگاه کرملین گامهایی در راستای تنشآفرینی حسابشده است که نمیتواند پایه روابط پایدار باشد.
باکو و سیاست تنشافزایی هدفمند
از نظر روسیه، باکو در حال اتخاذ نوعی سیاست تنشساز «کنترلشده» با هدف کسب امتیاز از غرب، افزایش وزن منطقهای و فاصلهگیری از موازنه سنتی در قفقاز جنوبی است. مواضع سیاسی اخیر رئیسجمهور آذربایجان در حمایت صریح از اوکراین و همسویی با مواضع نهادهای غربی، در تضاد با اصول بیطرفی و حسننیت منطقهای است.
در چنین شرایطی، روسیه ضمن خویشتنداری راهبردی، همچنان بر لزوم حفظ ثبات قفقاز، جلوگیری از مداخله خارجی و گفتوگوی مستقیم برای حل مسائل دوجانبه تأکید دارد که در مجموع بازدارندگی نرم روسیه در برابر فشارسازی باکو را میطلبد.
از منظر کرملین، مجموعه تحولات اخیر بیش از آنکه نشانه تغییر رفتار روسیه باشد، بازتاب تلاش آذربایجان برای بازتعریف نظم منطقهای به سود خود و با بهرهگیری از وضعیت خاص جنگ اوکراین است. مسکو با هوشمندی راهبردی، نه در مسیر تقابل نظامی، بلکه از طریق ابزارهای دیپلماتیک، حقوقی و رسانهای درصدد حفظ جایگاه خود در قفقاز جنوبی است.
در نهایت، آینده روابط دو کشور وابسته به بازگشت باکو به مسیر تعامل سازنده، احترام متقابل، و پرهیز از سیاستهای تبلیغاتی خواهد بود.
چشمانداز آینده
روسیه
اگرچه تمرکز روسیه بر مدیریت بحران در اوکراین تا حدی اولویتهای منطقهای این کشور را تغییر داده، اما کرملین همچنان ابزارهای متنوعی برای حفظ نقش خود در قفقاز جنوبی در اختیار دارد. از جمله این ابزارها میتوان به روابط تاریخی، وابستگی انرژی، نفوذ سیاسی در ساختارهای قدرت منطقهای و حضور در ترتیبات امنیتی چندجانبه اشاره کرد.
روسیه، برخلاف برخی بازیگران غربی، به دنبال تشدید تنشها نیست، اما در صورت ادامه اقدامات تحریکآمیز، ممکن است از ظرفیتهای نظامی و پدافندی خود برای ایجاد بازدارندگی استفاده کند. در عین حال، مسکو احتمالا بر «سیاست خویشتنداری فعال» و افزایش نقش در ترتیبات دیپلماتیک چندجانبه تأکید خواهد کرد.
آذربایجان
آذربایجان در حال پیگیری سیاستی موسوم به «تقابل هوشمندانه» با روسیه است؛ سیاستی که بر پایه نزدیکی بیشتر به غرب، بهرهبرداری از ضعف نسبی روسیه و استفاده از پروندههای قضایی و رسانهای برای فشارسازی طراحی شده است. باکو در تلاش است با ایفای نقش فعالتر در نهادهای اروپایی، وزن دیپلماتیک خود را افزایش دهد، اما این مسیر با ریسکهای بلندمدت همراه است.
تکیه بیش از حد به حمایت نهادهای غربی، نهتنها میتواند توازن منطقهای را برهم زند، بلکه آذربایجان را در معرض واکنشهای سختتر از سوی بازیگران منطقهای مانند روسیه و حتی ایران قرار میدهد. از سوی دیگر، اقدامات آذربایجان ممکن است قفقاز جنوبی را به عرصهای جدید برای رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل کند؛ وضعیتی که میتواند بیش از آنکه دستاورد داشته باشد، به بیثباتی منجر شود.
ایران: بازیگر موازنهگر با دغدغه ثبات منطقهای
در شرایط جدید منطقهای، ایران خود را در موقعیتی پیچیده میان دو شریک ژئوپلیتیکی، یعنی روسیه و آذربایجان، میبیند. با توجه به وابستگی متقابل با روسیه در پروژههای اقتصادی، انرژی و امنیت مرزی، و در عین حال حساسیتهای تاریخی و ژئوپلیتیکی نسبت به رفتارهای باکو، تهران بهدرستی تلاش میکند با خویشتنداری و عقلانیت استراتژیک از تشدید تنشها در قفقاز جنوبی جلوگیری کند.
تهران نسبت به افزایش نفوذ بازیگران بیگانه در قفقاز – بهویژه حضور اطلاعاتی اسرائیل، نیروهای ناتو و نفوذ رسانهای غرب – نگرانیهای عمیقی دارد و آن را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند. از این منظر، تلاش آذربایجان برای «جذب غرب» و تضعیف تعاملات با روسیه، میتواند در درازمدت موازنه سنتی امنیتی منطقه را به زیان تهران تغییر دهد.
از نگاه جمهوری اسلامی ایران، ثبات قفقاز تنها در صورت همکاری میان قدرتهای منطقهای بدون مداخلهگری خارجی امکانپذیر است. بر همین اساس، ایران باید ضمن حفظ روابط راهبردی با مسکو، از یکجانبهگرایی باکو جلوگیری کرده و نقش فعالتری در تنظیم ترتیبات امنیتی منطقهای ایفا کند.
توصیههای راهبردی برای ایران در قبال تنش روسیه – آذربایجان (با نگاه به منافع بلندمدت)
1- حفظ بیطرفی فعال و پرهیز از جانبداری آشکار
ایران نباید در این تنش به سود هیچکدام از طرفین موضعگیری آشکار کند. حمایت علنی از روسیه یا آذربایجان، میتواند منافع ایران را در طرف مقابل به خطر اندازد. در عوض ایران میتواند نقش میانجی بیطرف منطقهای را ایفا کند. پیامهای دوپهلو و متوازن دیپلماتیک ارسال کند که هم حسننیت باکو و هم مناسبات استراتژیک با مسکو را حفظ کند.
2- حفظ و توسعه پروژههای اقتصادی و ترانزیتی با روسیه
در شرایطی که غرب به دنبال تضعیف پیوندهای روسیه با همسایگان جنوبی خود است، ایران میتواند با توسعه کریدور شمال–جنوب و اتصال بندر چابهار به مسیرهای ترانزیتی روسیه و آسیای مرکزی، نقش پل تجاری تقویتشدهای ایفا کند. این اقدام همزمان موقعیت ایران را در نظم اوراسیایی تقویت میکند و جایگزینی برای نفوذ ترکیه در قفقاز ایجاد مینماید.
3- مدیریت روابط با آذربایجان از مسیر دیپلماسی مستقیم، نه رسانهای
رفتارهای اخیر آذربایجان نشان داده که این کشور گاه از ابزارهای رسانهای و نمادین برای فشار سیاسی بهره میگیرد. ایران باید از موضع اقتدار اما بدون تنش، گفتوگوی امنیتی مستقیم با باکو را حفظ کند و از برخوردهای رسانهای پرهیز نماید تا فضا برای تعامل بسته نشود.
4- تقویت حضور در ترتیبات امنیتی چندجانبه با روسیه
در شرایطی که نظم امنیتی قفقاز در حال بازتعریف است، ایران میتواند با حضور فعالتر در سازمانهایی مانند سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازوکارهای سهجانبه با روسیه و ارمنستان وزن ژئوپلیتیکی خود را در مذاکرات آینده افزایش دهد.
5- رصد دقیق از تحرکات ترکیه، اسرائیل و ناتو در قفقاز
هرگونه تضعیف نقش روسیه ممکن است با افزایش نفوذ رقبای راهبردی ایران (مانند اسرائیل و ناتو از طریق آذربایجان) همراه شود. بنابراین ایران باید با دقت امنیتی بالا تحرکات این بازیگران را رصد کند و آمادگی لازم برای تعدیل روابط منطقهای یا تقویت بازدارندگی خود در شمالغرب را داشته باشد.
جمعبندی
ایران باید سیاستی چندلایه، متوازن و منعطف در پیش گیرد که نه منافع بلندمدت با روسیه را قربانی کند و نه زمینهساز تبدیل آذربایجان به متحد امنیتی بلوک غرب شود. تقویت نقش ایران به عنوان بازیگر متعادلکننده و پل ارتباطی در نظم جدید اوراسیایی، بهترین گزینه راهبردی در این شرایط است.