تحرکات سفیر آمریکا در منطقه؛ تلاش برای ائتلافسازی ترکیه و اسرائیل علیه ایران!
سخنان اخیر سفیر آمریکا در بحرین درباره همکاری ترکیه و اسرائیل از خزر تا مدیترانه، یکی از حلقههای مهم و کلیدی طرح واشنگتن برای تشکیل جبههای ضدایرانی است. این راهبرد که با عادیسازی روابط سوریه و اسرائیل، ادغام گروههای کردی در پروژه آمریکا و فعالسازی نقش آذربایجان تکمیل میشود، قصد دارد نظم جدیدی در غرب آسیا با محوریت اسرائیل ایجاد کرده و ایران را در محاصره راهبردی قرار دهد.
دکتر حسن صادقیان، کارشناس مسائل ترکیه
اندیشکده زاویه: تام باراک سفیر آمریکا در ترکیه، در سخنرانی خود در مجمع موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک در منامه، پایتخت بحرین، گفت: «ترکیه و اسرائیل با هم نخواهند جنگید. شما شاهد همکاری از دریای خزر تا مدیترانه خواهید بود.»
تمایل آمریکا برای همکاری ترکیه و اسرائیل در امتداد خط خزر – مدیترانه به این معنی است که آمریکا خواهان همکاری ترکیه و اسرائیل علیه ایران است. در اصل ابتکارعملهایی نظیر پروژه «صلح کردی و انحلال پ.ک.ک و «راهحل» صلح دولت موقت سوریه و گروههای کردی سوری، مراحل میانی ایجاد جبهه ترکیه و اسرائیل علیه ایران هستند.
جبهه آمریکا – اسرائیل – ترکیه علیه ایران
در نظم جدید مدنظر آمریکا و اسرائیل در غرب آسیا، ایالات متحده در تلاش است تا جبههای با محوریت ترکیه – اسرائیل علیه ایران ایجاد کند. این جبهه شامل آذربایجان، سازمانهای کردی در چهار کشور، برخی قبایل عرب در عراق و سوریه و پایتختهای خلیج فارس میشود.
برای درک بیشتر این سیاست، باید دو پیام باراک از اول آوریل را یادآوری کنم:
– «با سرنگونی بشار اسد در سوریه، مسیر جدیدی برای ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل باز شده است. حذف یک چهره نزدیک به ایران، تحولی مثبت برای ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل است.»
– «ترکیه شریک کلیدی در کمپین فشار حداکثری رئیس جمهور ترامپ علیه نفوذ ایران در غرب آسیا است.»
این دو پیام به وضوح نشان میداد که ایالات متحده خواهان همکاری ترکیه و اسرائیل علیه ایران است.
نقشه سیاسی جدید باراک برای غرب آسیا
باراک که علاوه بر سمت آنکارا، به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده در امور سوریه نیز خدمت میکند، به عنوان فرماندار ویژه ترامپ برای منطقه نیز فعالیت داشته و از قفقاز جنوبی تا عراق و از لبنان تا خلیج فارس سفر میکند. فرمولبندی بعدی او از این معادله منحصر به فرد و نقشهای که در نظر دارد، گویای همه چیز است: «ترکیه، اسرائیل، خلیج فارس، سوریه، لبنان، عراق، اردن و در شمال، آذربایجان، ارمنستان… وقتی اینها را با هم ترکیب میکنید، قدرتمندترین منطقه جهان پدیدار میشود.» باراک در تلاش است تا این «نقشه سیاسی» را در منطقه طراحی کند:
– با شرکت در روند صلح آذربایجان – ارمنستان و تبدیل کریدور زنگزور به کریدور ترامپ به مدت ۹۹ سال، با حمایت از همکاری آذربایجان – اسرائیل، با تلاش برای ایجاد توافق بین هیئت تحریر الشام و YPG/SDF در سوریه، و با تضمین عادیسازی روابط بین سوریه و اسرائیل؛
– با اجرای گام به گام طرح فلسطینیزدایی غزه، با تلاش برای جلب حمایت سرمایههای خلیج فارس برای حمایت از «غزهای به سبک ریویرا»، با درخواست از ترکیه برای ترغیب حماس به پذیرش طرح ترامپ برای غزه؛
– با توسعه همکاریها برای از بین بردن نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان و غزه، و با فشار بر لبنان برای خلع سلاح حزبالله؛
سوریه الگوی نظم جدید خاورمیانهای آمریکا
سوریه الگوی نظم جدید خاورمیانه آمریکا است. با ساختار «فدراسیونگونه» در سوریه، بر اساس توافق هیئت تحریر الشام و نیروهای دموکراتیک سوریه، آمریکا طرح کُردی خود را پیش خواهد برد، به عادیسازی روابط بین سوریه و اسرائیل دست خواهد یافت و بر اساس این توافق، پایهای برای همکاری ترکیه و اسرائیل ایجاد خواهد کرد.
باراک اعلام کرد: الشرع، رهبر هیئت تحریر الشام و رئیس جمهور موقت سوریه، در 10 نوامبر از کاخ سفید بازدید خواهد کرد. به گفته باراک، الشرع که به آمریکا دعوت شده است، انتظار میرود:
– توافقنامهای برای پیوستن به ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا امضا کند. (این امر YPG/SDF را که آمریکا آن را «ارتش تاریکی» خود علیه داعش مینامد، و هیئت تحریر الشام را در یک جبهه متحد خواهد کرد.)
– در طول سفر الشرع، پنجمین دور مذاکرات سوریه و اسرائیل در واشنگتن برگزار خواهد شد. به گفته باراک، ترامپ انتظار دارد تا پایان سال یک توافقنامه امنیتی بین دو کشور امضا شود.
ادغام سیاستهای ترکیه در سیاستهای امپریالیستی آمریکا
ارزیابی سیاستهای اخیر ترکیه در داخل و منطقه، حاکی از آن است که رویههای سیاست داخلی و خارجی آنکارا در استراتژی آمریکا ادغام شدهاند.
ایالات متحده توانست با ترغیب و تحریک آنکارا، پروژه سقوط اسد را به سرانجام برساند و با همکاری سیاستهای تجزیهطلبانه، زمینه اتحاد گروههای ضد ایرانی را در شامات فراهم کند. اتحاد گروههای کردی با دولت موقت جولانی، زنگ خطری علیه منافع ایران در منطقه است.
ایالات متحده همچنین به دنبال قابلههایی برای منطقه قفقاز و زایش بحرانهای جدید در مرزهای شمالی ایران است. صلح باکو و ایران، پروژه جدید دیگری است که در ظهور و بروز آن آنکارا به تبعیت از سیاستهای توسعهطلبانه غرب نقشآفرین بود و در پس ماجرا تحرکات ضد ایرانی روز به روز تشدید خواهد شد.
خارج از عرصه حکمرانی، به هر حال، ترکیه بورژوازیای وابسته به صهیونیسم دارد که مشتاق ساخت و ساز و برنده شدن در مناقصههای انرژی در این مناطق است. این پیمانکاران به برنامههای 50 ساله ایالات متحده و اسرائیل اهمیت میدهند و منتظر فرصت هستند. شامات و قفقاز مناطقی است که چشمهای بورژوازی ترکیه به آنها چشم دوخته است.





