تحلیلی بر راهبرد ایران در آسیای مرکزی و قفقاز

ایران با تکیه بر ظرفیتهای ژئواکونومیک خود در حوزههای مختلف باید تلاش کند تا جایگاهش را بهعنوان پل اتصال خلیجفارس به اوراسیا تثبیت کند. بااینحال، رقابت منطقهای و فرامنطقهای بر سر نفوذ در جمهوری آذربایجان و ارمنستان به نقطهای حساس رسیده است؛ جایی که ملاحظات امنیتی و خطوط قرمز ژئوپلیتیکی ایران میتواند پیشبرد راهبردی چند سویه را به آزمونی واقعی برای دستگاه دیپلماسی بدل کند.
اندیشکده زاویه: اسلام ذوالقدرپور در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: «چین در سالهای اخیر با طرح «کمربند و جاده»، حضور اقتصادی خود را در آسیای مرکزی و قفقاز گسترش داده و توازن سنتی قدرت را که پیشتر در دست روسیه بود، تغییر داده است. نفوذ اقتصادی چین احتمالاً به نفوذ سیاسی و امنیتی نیز تسری خواهد یافت.»
او افزود: «بخش کمربند این طرح، مبتنی بر احیای جاده ابریشم، تمام مسیرهای انتقال ریلی، جادهای و خطوط انرژی را در برمیگیرد و برتری اقتصادی چین در آسیا را به سیطره سیاسی و امنیتی تبدیل میکند. روسیه که در چند دهه اخیر از ناکارآمدی اقتصادی رنج برده، عرصه تجارت منطقهای را به چین واگذار کرده است. کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، با منابع غنی و همسایگی با چین، به منبع پایانناپذیر مواد اولیه برای اقتصاد پکن تبدیل شدهاند.»
به گفته این تحلیلگر، چین با پیمانهای اقتصادی دوجانبه و چندجانبه، جایگاه خود را در کشورهای این منطقه تثبیت کرده است. کاهش نفوذ نظامی آمریکا و روسیه در آسیای مرکزی، راه را برای برتری جایگاه اقتصادی و سیاسی چین باز کرده است؛ برتری که اکنون در روابط چین با افغانستان و حتی روسیه نیز دیده میشود.
کاهش نفوذ روسیه در قفقاز به خاطر جنگ اوکراین
ذوالقدرپور ادامه داد: «روسیه درگیر جنگ اوکراین است؛ اما همچنان میکوشد نفوذ تاریخی خود را در آسیای مرکزی و قفقاز حفظ کند. این جنگ، توان مسکو برای مدیریت تحولات قفقاز جنوبی را کاهش داده است.»
او توضیح داد: «آسیای مرکزی و قفقاز، همواره صحنه تنشهای ژئوپلیتیکی و رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده و اکنون ترکیه و فرانسه نیز در این منطقه فعالاند. فرسایشی شدن جنگ اوکراین منابع روسیه را تحلیل برده و نفوذ این کشور بر همسایگان جنوبیاش را کاهش داده است. بااینحال، مسکو حتیالامکان با حفظ نسبی نفوذ خود، متناسب با منافعش عمل میکند.»
وی افزود: «کاهش نقش روسیه در تحولات ارمنستان و جمهوری آذربایجان، نتیجه مستقیم جنگ اوکراین است. مناسبات قدرت در آسیای مرکزی و قفقاز به نتیجه جنگ اوکراین وابسته است و نقشآفرینی دیگر قدرتها تنها با رضایت کرملین ممکن میشود. باوجود ضعف اقتصادی، جایگاه سنتی روسیه در برابر ترکیه و چین حفظ شده است. مسکو حتی ترجیح میدهد چین نقش بیشتری در منطقه ایفا کند، زیرا در چارچوب سازمان شانگهای و بریکس با آن کشور همسو است.»
مانور آنکارا بر پانترکیسم
ذوالقدرپور درباره ترکیه گفت: «آنکارا با تکیه بر پانترکیسم و سازمان کشورهای ترک، نفوذ خود را در جمهوریهای ترکزبان آسیای مرکزی گسترش میدهد. پس از پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ قرهباغ، ترکیه در پی تبدیل قفقاز به عمق راهبردی خود است.»
او ادامه داد: «الگوی عمق راهبردی ترکیه بر گرایشهای قومی و ملیگرایی عثمانی استوار است و بر اساس نظریه احمد داوود اوغلو تحت مدیریت رجب طیب اردوغان اجرا میشود. درواقع، پانترکیسم ابزار نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز است.»
او افزود: «اردوغان در چارچوب انگاره «قرن ترکیه»، جهان ترک را ابزاری برای گسترش نفوذ سرزمینی کرده است. ترکیه در دو دهه اخیر به دنبال تغییر ژئوپلیتیک منطقه بوده است و احتمالا الگوی سوریه را در آسیای مرکزی بازتولید کند. روسیه و چین از اقدامات ترکیه، نگرانند و این سیاست را تهدیدی برای امنیت خود میدانند. آسیای مرکزی نمیتواند عمق راهبردی مطلوبی برای ترکیه باشد، زیرا دولتهای ترکزبان از سلطهطلبی آنکارا بیم دارند و روسیه و چین نیز با آن مقابله میکنند.»
راهبرد چند سویه ایران
ذوالقدرپور گفت: «در شرایطی که سه قدرت چین، روسیه و ترکیه برای نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز رقابت میکنند، ایران باید راهبردی چند سویه اتخاذ کند تا جایگاه مستقل خود را حفظ کند.»
او توضیح داد: «با نگاهی واقعگرایانه به تحولات آسیای مرکزی و قفقاز، میتوان گفت که رویکرد ترکیه در برابر ایران، رقابت کامل نیست. اگرچه ترکیه با تکیه بر روابط نزدیک با ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل از برتری نسبی برخوردار است، اما ایران از داشتههای فرهنگی و تمدنی گستردهای در منطقه بهرهمند است و باید این ظرفیتها را در چارچوب اشتراکات تمدنی و فرهنگی با این کشورها فعال کند.»
پژوهشگر حوزه بینالملل تأکید کرد: «تهران باید سه اقدام عملی را مدنظر قرار دهد: نخست، حفظ آرامش و همراهی هوشمندانه با تغییرات ژئوپلیتیک کنونی ازجمله مشارکت سنجیده در طرح زنگزور؛ دوم، تعامل فعال با چین، هند و روسیه برای شکلدهی به پیمان راهبردی اقتصادی و تمدنی؛ و سوم، همکاری با کشورهای منطقه در قالب مقابله با تهدیدات مشترک، بهویژه مقابله با تروریسم و انقلابهای رنگین.»
او در پایان تصریح کرد: «ایران باید با تشخیص به موقع و همراهی هوشمندانه با تحولات، اقتصاد و تجارت منطقهای را در چارچوب اشتراکات تمدنی بازتعریف کند و خود را به کریدور راهبردی پیونددهنده آسیای مرکزی به دریای آزاد تبدیل نماید. حضور مؤثر در سازمانهای شانگهای و بریکس و تقویت دیپلماسی فعال با چین و روسیه، میتواند جایگاه ایران را تثبیت کند. ایران هرگز نباید در تحولات آسیای مرکزی در حاشیه قرار بگیرد، زیرا این امر به معنای آسیبپذیری داشتهها و جایگاه راهبردی تمدن ایرانی در نظم جدید جهانی خواهد بود.»