تحلیل مهم احمد داوود اوغلو درباره دیدار ترامپ و اردوغان

احمد داوود اوغلو، رئیس حزب آینده و نخست وزیر سابق ترکیه، در یادداشتی دیدار اردوغان و ترامپ را از نظر موازنههای جهانی و آینده ترکیه ارزیابی کرد. داوود اوغلو معتقد است که تلاشهایی برای ایجاد نظم نوین جهانی در جریان است و تأکید کرده که ترکیه باید بدون اینکه «متحد اقماری» هیچ بلوکی باشد، سیاست خارجی چندبعدی را دنبال کند.
احمد داوود اوغلو
اندیشکده زاویه: دیدار اردوغان و ترامپ را باید در چارچوب تصویر کلی ایجاد شده توسط مجمع عمومی سازمان ملل ارزیابی کرد.
اول از همه، اجازه دهید این را بگویم: من عمیقاً نگران بشریت هستم، عمیقاً نگران جایگاه و محور کشورم در توازن قدرت جهانی هستم و به عنوان عضوی از نسلی که با آرمان صدای مظلوم بودن بزرگ شده است، عمیقاً متاسف هستم.
حرفهای زیادی در مورد انتقاد درونی میتوان زد، اما امروز روز مناسبی نیست؛ بنابراین، از همه درخواست میکنم که آنچه را که در این زمینه نوشتهام، بدون تعصب بخوانند. این سطور احساسات شخصی من نیستند، بلکه چکیده دانش و تجربه اندوخته من هستند.
همه ما باید برداشتهای قدیمی خود از جهان را به طور اساسی تغییر دهیم، نظم جدیدی را که در حال ایجاد است درک کنیم و محور جدیدی برای آینده کشورمان ایجاد کنیم!
به نظر میرسد ترامپ و مراکز قدرت پشت سر او میخواهند با برچیدن نظام ۸۰ ساله سازمان ملل، فلسفه و ارگانهای آن، یک نظم نئوامپریالیستی برقرار کنند. به یک معنا، ترامپ در تلاش است تا با کنار گذاشتن نظام سازمان ملل که پس از حکومت استعماری انگلیس و فرانسه ظهور کرد، میراث حکومت استعماری را تصاحب کند و یک نظم با محوریت ایالات متحده برقرار کند. حتی رژه او در مقابل پادشاه چارلز، با شکستن آداب و رسوم سختگیرانه امپراتوری بریتانیا، در مراسمی باشکوه در لندن قبل از جلسه مجمع عمومی سازمان ملل، به طور نمادین این موضوع را بیان میکند.
از سوی دیگر، لحن تحقیرآمیز ترامپ نسبت به نظام سازمان ملل و دیگر رهبران در مجمع عمومی سازمان ملل، تقریباً کپی مشابهی از لحنی است که هیتلر و موسولینی قبل از جنگ جهانی دوم با آن جامعه ملل و دیگر رهبران را تحقیر میکردند.
اما معضل جدی ترامپ این است: در حالی که ایالات متحده و بلوکهای بریتانیا / فرانسه (و سایر قدرتهای اروپایی) در آن زمان سهمی ۷۰ تا ۷۲ درصدی از اقتصاد جهانی را در اختیار داشتند، امروز سهم آمریکای شمالی (۲۶ درصد) و اروپا (۲۲ درصد) روی هم رفته ۴۸ درصد و آسیا به تنهایی ۴۶ درصد است. وقتی آفریقا (۳ درصد) و آمریکای جنوبی (۴ درصد) به این جمع اضافه شوند، غرب کلاسیک برای اولین بار تسلط اقتصادی و سیاسی جهانی خود را از دست میدهد. این همچنین دلیل اساسی است که چرا سیاست تعرفهای ترامپ، که با تضعیف اصول سازمان تجارت جهانی اجرا میشود، تجارت، انرژی و استراتژیهای سرمایهگذاری را در مرکز مذاکرات دیپلماتیک قرار میدهد! اما با انجام این کار، او زیرساختهای سازمانی بینالمللی صلح آمریکایی را نیز نابود میکند!
هرج و مرج و حتی احتمال جنگ جهانی که ناشی از تخریب و رقابت بیامانی خواهد بود که من در کتابی که پنج سال پیش منتشر کردم، آن را به عنوان «زلزله سیستماتیک» توصیف کردم، مرا از طرف بشریت نگران میکند!
و اما دغدغه من برای کشورم!
در این رقابت اقتصادی – سیاسی، ترامپ با محکوم کردن طرفهای صحبت خود به روانشناسی «یا با من هستید یا علیه من» سعی در ایجاد متحدان دستنشانده (اقماری) برای استراتژی خود دارد!
او تلاش کرد این تسلط روانی را بر رئیس جمهور اردوغان اعمال کند. بله، او شخصیتی غیرقابل پیشبینی است، اما هر کلمهای که در آنجا و بعداً در کنفرانس مطبوعاتی انفرادیاش گفته شد، چه تعریف و تمجید بود و چه توهین ضمنی، هر ژستی که گرفته شد، هر درخواستی که مطرح شد و هر تعهدی که داده شد، از پیش برنامهریزی شده بود و معنای خاصی داشت.
اکنون، به عنوان رئیس جمهور، توصیه من به دولت، پس از گذشت فضای ملتهب این جلسه، این است که مسائل مطرح شده در این سفر را نه بر اساس روابط شخصی، بلکه با قرار دادن آنها در این معادله جدید جهانی، به طور جدی ارزیابی کنند. مسیری مبتنی بر روابط شخصی، کشور ما را به تونلی خواهد برد که بازگشت از آن بسیار دشوار خواهد بود! اگر میخواهید بر اساس حرکات نمادین در این تصویر، داستان موفقیتی بنویسید، میتوانید با تبلیغات مؤثر، اوضاع را نجات دهید، اما واقعیت با گذشت هر روز، خود را به شما تحمیل میکند!
در این زمینه، اولین سئوال اصلی که باید حل شود این است که چگونه میتوان پیشنهاد آقای باغچلی برای اتحاد ترکیه – چین – روسیه، یکی دیگر از عناصر مهم اتحاد خلق، را با وعدههای آقای اردوغان در کاخ سفید تطبیق داد.
اگر نظر من را بخواهید، واضح و بدون ابهام است: ادامه رویکرد سیاست خارجی چندبعدی با مهارتی عالی، بدون اینکه دستنشانده (متحد اقماری) این یا آن بلوک باشیم!
بگذارید شرط اساسی انجام این کار را به شما بگویم: شما عناصر قدرت را تقویت خواهید کرد و هرگز نقاط ضعف خود را نشان نخواهید داد!
چگونه؟
اجازه دهید این را با ذکر عناصر قدرت و مسائل نرمی که در جلسه مطرح شد، در داخل پرانتز نشان دهم:
• اعتماد به نفس ملی (جذب شدن به تعریف و تمجیدهای ریاکارانه طرف گفتگو / قدرت ما نه در تعریف و تمجیدهای ریاکارانه دیگران، بلکه در هویت و پیشینه تاریخی ماست)
• نظم و عدالت دولتی (کشیش برانسون / در کشور ما، تصمیمات قضایی توسط رهبران گرفته نمیشود، بلکه توسط قضاتی با وجدان آزاد گرفته میشود)
• یک دموکراسی سالم و کارآمد (انتخابات تقلبی و مشروعیت / منبع مشروعیت در ترکیه انتخابات منصفانه و بیطرفانه است)
• اعتبار مؤسسات دولتی (هالک بانک / بانکهای دولتی تحت ضمانت دولت جمهوری ترکیه نمیتوانند در دادگاههای کشورهای دیگر محاکمه شوند)
• صنایع دفاعی قوی (به عنوان شریک / F35، ما در ایجاد پروژه F35 که شامل انتقال فناوری نیز میشود، مشارکت داشتیم و حق طبیعی ماست که در آن شرکت کنیم)
• مسئولیت دفاع مشترک (مسئله F16/F16 لطفی به ترکیه نیست، بلکه بخشی از رویکرد دفاع جمعی ناتو است که بهای آن به صورت پولی پرداخت میشود)
• سیاست تجاری رقابتی و تعرفههای گمرکی: (سه اصل در تعیین تخفیفهای پیش از بازدید/تعرفههای گمرکی ضروری است: ارزانتر کردن زندگی برای افرادی که از تورم بالا رنج میبرند، حمایت از تولید داخلی و عمل متقابل؛ در جایی که این موارد وجود ندارد، تخفیفهای گمرکی امتیازی است که در راستای منافع ملی اعمال میشود.)
• خرید انرژی: (درخواست لغو قراردادهای خرید انرژی با روسیه / تنها معیار ما در خرید انرژی، دسترسی مردم و صنعتگران کشورمان به منابع انرژی ارزان و مطمئن است)
• آزادی اندیشه، مذهب و عقیده: (هر کسی که شهروند پاتریارک و هیبلیادا / جمهوری ترکیه است، آزادی بیان افکار، مذهب و عقیده خود، زندگی و یادگیری / آموزش را دارد. برای این امر نیازی به القای خارجی نیست.)
این درگیریهای جدید بلوکی، که مطمئناً در دوره آینده در امتداد محور آفریقا-اوراسیایی با محوریت ترکیه تشدید خواهد شد، خطرات جدی برای کشور ما ایجاد میکند، اما اگر این عناصر قدرت به درستی ارزیابی شوند، مزایای رقابتی قابل توجهی نیز ارائه میدهند.
برای دستیابی به این هدف، لازم است نهادهای دولتی خود را اصلاح کنیم، نظام سیاسی خود را در چارچوب اصول یک دولت دموکراتیک مبتنی بر حاکمیت قانون مورد بازنگری قرار دهیم، به شکنندگی اقتصاد خود رسیدگی کنیم و اتحادهای قوی در حوزههای خشکی و دریایی نزدیک خود ایجاد کنیم.
در مورد موضوعی که عمیقاً مرا متاسف کرده است! هم مظلومانی که دو سال است در غزه از نسلکشی رنج میبرند و هم مردم داغدار جهان اسلام که نتوانستهاند جلوی این نسلکشی را بگیرند، با دقت این جلسه را دنبال میکردند؛ آنها به کورسوی امیدی از این کنفرانس مطبوعاتی امیدوار بودند. قبل از جلسه، پیامی برای رئیس جمهورمان فرستادم و از او به خاطر سخنرانی قدرتمندش در مجمع عمومی سازمان ملل تشکر کردم و دعا کردم که از این جلسه کورسوی امیدی برای غزه بتاباند.
با این حال، در حالی که ترامپ، بزرگترین حامی نتانیاهوی نسلکش، حتی دو بار از اجساد ۳۸ گروگان کشته شده نام برد، فریاد دهها هزار کودک، زن، روزنامهنگار، کادر درمانی غزه و ۲ میلیون غزهای که با اسلحه و گرسنگی قتل عام شدند، متأسفانه در کاخ سفید طنینانداز نشد!
قلبم درد گرفت!
مطمئنم آقای رئیس جمهور، که وقتی با هم در یک اتاق تنها بودیم به سختی توانستیم جلوی اشکهایش را بگیریم، چون نتوانستیم زودتر در طول جنگ غزه که فقط ۴۹ روز در سال ۲۰۱۴ طول کشید، آتشبس برقرار کنیم، بعد از جلسه دلش شکست چون نتوانست واکنشی نشان دهد! حتی نمیخواهم طور دیگری فکر کنم. امیدوارم هر چه زودتر گامهای مشخص و مؤثری برای جبران این دلشکستگی بردارد! مثلاً، به عنوان اولین گام مشخص، میتواند به نیروی دریایی ما دستور دهد که ناوگان سومود را اسکورت کند، همانطور که نیروی دریایی ایتالیا و اسپانیا این کار را کردند!
اکنون زمان آن نیست که در بحثهای بینتیجه غرق شویم، بلکه باید وجدان خود را با عقل خود، آرمانهای خود را با واقعیت پیوند دهیم و افقهای جدیدی را برای بشریت، کشورمان و سرزمین اصلیمان، بهویژه غزه، ترسیم کنیم.
منبع: karar