پشت پرده گردهمایی پانصد خاخام اروپایی در باکو

  • 2025-09-27 08:30

برگزاری کنفرانس خاخام‌های اروپایی در باکو، تنها یک رویداد دیپلماتیک ساده نیست. این گردهمایی در مجاورت مرزهای ایران، با حضور بازیگرانی خاص و در زمانی حساس، می‌تواند به بستری برای یک «عملیات پرچم دروغین» بزرگ تبدیل شود.

دکتر نوید کمالی کارشناس مسائل راهبردی قفقاز جنوبی

اندیشکده زاویه: در سال‌های اخیر به مرور شاهدیم که نظم بین‌المللی تک‌قطبی جای خود را به یک معماری چندلایه و پیچیده می‌دهد و همزمان ابزارهای اعمال قدرت نیز دستخوش دگرگونی شده‌اند. از این رو دیگر صرفاً قدرت نظامی یا اقتصادی تعیین‌کننده قدرت ملی یا جایگاه منطقه‌ای و جهانی کشورها نیست؛ بلکه رویدادهای فرهنگی، دیپلماتیک و مذهبی نیز به ابزارهایی کارآمد در جعبه‌ابزار سیاست خارجی و راهبردهای امنیتی بازیگران دولتی و فرادولتی تبدیل شده‌اند. در چنین بستری، اعلام برگزاری کنفرانس سالانه خاخام‌های اروپایی در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، در آبان‌ماه آتی، پدیده‌ای است که تحلیل آن نیازمند عبور از لایه‌های ظاهری و درک عمیق داینامیک‌های ژئوپلیتیک منطقه است.

این رویداد در نگاه اول، می‌تواند به‌عنوان نمادی از تساهل دینی، یک ابتکار دیپلماتیک برای تقویت جایگاه بین‌المللی باکو، یا گامی در جهت تعمیق روابط با جهان غرب و خاصه رژیم صهیونی و لابی‌های پر قدرت آن تفسیر شود. با این حال، زمان‌بندی حساس، مکان برگزاری در مجاورت مرزهای کشورمان و هویت بازیگران دخیل در آن، اهمیت این گردهمایی را از یک رخداد فرهنگی – سیاسی صرف فراتر برده و آن را به یک مسئله راهبردی و امنیتی با پتانسیل بالای بحران‌زایی تبدیل می‌کند.

هم‌نشینی این عوامل، این پرسش محوری را به میان می‌آورد: آیا این رویداد صرفاً یک ابتکار دیپلماتیک است یا می‌تواند بستری برای سناریوهای پیچیده‌تر امنیتی، از جمله یک عملیات فریب برنامه‌ریزی‌شده، با هدف تولید یک بحران ایران‌هراسانه جدید و تغییر محاسبات راهبردی در منطقه باشد؟ نگارنده به واسطه سال‌ها مطالعه و پژوهش در حوزه جنگ‌های شناختی معتقد است پاسخ به این پرسش برای صیانت از منافع ملی و حفظ ثبات پایدار در محیط پیرامونی کشورمان حیاتی است.

دیپلماسی در تقاطع قفقاز

تحلیل لایه‌های متعدد این رویداد مستلزم درک منافع و اهداف دولت میزبان است. جمهوری آذربایجان با میزبانی این کنفرانس، اهداف متعددی را دنبال می‌کند که در یک استراتژی کلان‌تر برای تثبیت جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی این کشور تعریف می‌شود. نخست، این اقدام در راستای برندسازی ملی و نمایش چهره‌ای مدرن، سکولار و چندفرهنگی در عرصه جهانی است. باکو تلاش دارد با میزبانی رویدادهای مهم بین‌المللی، از اجلاس تغییرات اقلیمی (COP29) گرفته تا همین کنفرانس، خود را به‌عنوان یک بازیگر مسئولیت‌پذیر و یک هاب دیپلماتیک در اوراسیا معرفی کند. دوم، این میزبانی پیامی آشکار از تعمیق و رسمیت بخشیدن به «شراکت راهبردی» با رژیم صهیونیستی است؛ رابطه‌ای که از همکاری‌های اقتصادی و انرژی فراتر رفته و ابعاد گسترده نظامی، اطلاعاتی و امنیتی به خود گرفته است.

در این چارچوب، تلاش برای پیوستن آذربایجان به «پیمان ابراهیم»، که یکی از محورهای اعلام‌شده کنفرانس است، صرفاً یک هدف دیپلماتیک نیست، بلکه گامی در جهت بازتعریف ساختار ائتلاف‌ها در منطقه و تقویت محور ضدایرانی در قفقاز جنوبی است. این رویکرد، منافعی چون تسهیل دسترسی به فناوری‌های پیشرفته نظامی و جلب حمایت لابی‌های قدرتمند صهیونیستی در غرب را برای باکو به همراه دارد.

تل‌آویو و دکترین پیرامونی در قفقاز

از منظر رژیم صهیونیستی، قفقاز جنوبی و به‌ویژه جمهوری آذربایجان، ارزشی راهبردی فراتر از یک شریک دوجانبه دارد. این منطقه، یکی از ارکان کلیدی نسخه به‌روزرسانی‌شده «دکترین پیرامونی» تل‌آویو است. این دکترین که در دهه‌های نخست تأسیس این رژیم برای مقابله با انزوای ناشی از خصومت دولت‌های عربی طراحی شده بود، امروز برای مهار و محاصره راهبردی کشورمان بازتعریف شده است. حضور فعال در آذربایجان به رژیم صهیونیستی امکان می‌دهد تا یک پایگاه اطلاعاتی، عملیاتی و لجستیکی در مجاورت مرزهای شمالی کشورمان ایجاد کند.

این حضور، علاوه بر تسهیل جمع‌آوری اطلاعات و عملیات‌های پنهان، یک اهرم فشار ژئوپلیتیک علیه تهران محسوب می‌شود. از سوی دیگر، این رابطه برای تل‌آویو دروازه‌ای به سوی بازارهای انرژی و نظامی منطقه است و به آن اجازه می‌دهد تا نفوذ خود را در حیاط خلوت قدرت‌های منطقه‌ای رقیب گسترش دهد. بنابراین، برگزاری این کنفرانس در باکو برای تل‌آویو یک نمایش قدرت نرم و تثبیت نفوذ عمیق خود در یکی از حساس‌ترین نقاط ژئوپلیتیک جهان است.

تاریخ فریب؛ از پرل هاربر تا جنگ عراق

نقطه ثقل تحلیل راهبردی این رویداد، بررسی احتمال وقوع «عملیات پرچم دروغین» است. تاریخ روابط بین‌الملل سرشار از نمونه‌هایی است که در آن، قدرت‌های بزرگ برای توجیه اقدامات نظامی، بسیج افکار عمومی یا شیطان‌سازی یک رقیب، دست به طراحی و اجرای سناریوهای فریب زده‌اند. عملیات‌های پرچم دروغین، اقداماتی خرابکارانه یا تروریستی هستند که توسط یک طرف انجام می‌شوند اما به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که تقصیر آن به گردن طرف مقابل بیفتد. این استراتژی، ابزاری کارآمد برای تولید بهانه و مشروعیت‌بخشی به تجاوز یا تشدید فشار است.

رژیم صهیونیستی و برخی سازمان‌های اطلاعاتی غربی، سابقه‌ای طولانی و تخصصی در اجرای چنین عملیات‌های پیچیده‌ای برای دستیابی به اهداف راهبردی خود دارند. این عملیات‌ها با ایجاد یک شوک عاطفی، فرآیندهای عقلانی تصمیم‌گیری را مختل کرده و زمینه را برای واکنش‌های شتاب‌زده و از پیش طراحی‌شده فراهم می‌کنند.

تاریخ معاصر درس‌های عبرت‌آموزی پیش روی ما قرار می‌دهد. دولت ایالات متحده با بهره‌برداری از ابهامات پیرامون حمله به «پرل هاربر»، توانست افکار عمومی منزوی و مخالف جنگ را برای ورود به جنگ جهانی دوم بسیج کند. در سال ۱۹۹۰، شهادت ساختگی و دروغین دختری به نام «نیره» در کنگره آمریکا که توسط شرکت روابط عمومی «هیل اند نولتون» سازماندهی شده بود، با روایت‌های تکان‌دهنده از قساوت‌های ادعایی سربازان عراقی، موجی از احساسات عمومی را برانگیخت و زمینه را برای همراهی جهانی با مداخله نظامی در عراق فراهم ساخت.

اوج این استراتژی فریب، در سال ۲۰۰۳ و با سخنرانی مشهور کالین پاول در شورای امنیت سازمان ملل و طرح ادعای کذب وجود «سلاح‌های کشتار جمعی» در عراق به نمایش درآمد؛ دروغی که به اشغال این کشور و بی‌ثباتی بلندمدت منطقه منجر شد. در تمام این موارد، عنصر «دروغ بزرگ» به‌عنوان یک ابزار راهبردی برای فریب افکار عمومی و پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک به کار گرفته شده است.

آسیب‌شناسی یک رویداد پرمخاطره

با این پیشینه تاریخی، گردهمایی خاخام‌های اروپایی در باکو را می‌توان از منظر آسیب‌شناسی امنیتی مورد واکاوی قرار داد. این رویداد تمام ویژگی‌های یک بستر مستعد برای اجرای یک سناریوی فریب را داراست و مجموعه‌ای از «مواد اولیه» لازم برای تولید یک بحران بزرگ را در خود جمع کرده است. اولاً، هدف بالقوه، یک اجتماع بزرگ و نمادین از رهبران مذهبی یهودی است. هرگونه تعرض به این اجتماع، فارغ از عاملان آن، به‌سرعت موجی از محکومیت جهانی را به همراه خواهد داشت، احساسات جامعه بین‌المللی را به‌شدت تحریک می‌کند و اتهام «یهودستیزی» را به‌صورت خودکار فعال می‌سازد. ثانیاً، تأکید ویژه بر «اروپایی» بودن این پانصد خاخام، یک متغیر کلیدی است.

این ویژگی، دامنه بحران احتمالی را از سطح منطقه‌ای فراتر برده و پای پایتخت‌های اروپایی و نهادهایی چون اتحادیه اروپا و ناتو را مستقیماً به ماجرا باز می‌کند و اجماع‌سازی علیه متهم را تسهیل می‌نماید. ثالثاً، موقعیت جغرافیایی رویداد در مجاورت مرزهای کشورمان، انگشت اتهام را به‌سادگی و به‌صورت هدفمند به سمت جمهوری اسلامی ایران نشانه خواهد رفت. کمپین‌های رسانه‌ای از پیش آماده‌شده می‌توانند با استفاده از این همجواری، روایتی قانع‌کننده برای افکار عمومی جهانی بسازند. رابعاً، زمان‌بندی آن در بحبوحه تلاش‌ها برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه و احیای رژیم تحریم‌های شورای امنیت علیه کشورمان، می‌تواند پازل فشار حداکثری را با یک بحران امنیتی-تبلیغاتی ویرانگر تکمیل کند. در چنین سناریویی، یک حادثه امنیتی کنترل‌شده و هدفمند، حتی در مقیاس کوچک، می‌تواند خوراک لازم برای یک کارزار رسانه‌ای و دیپلماتیک سهمگین علیه کشورمان را فراهم آورد. هدف نهایی چنین طرحی، نه صرفاً بدنام‌سازی، بلکه ایجاد اجماع بین‌المللی برای اقدامات تنبیهی شدیدتر، مشروعیت‌زدایی از مواضع منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و در نهایت، کشاندن کشورمان به یک درگیری ناخواسته یا پذیرش فشارهای مضاعف است. غفلت از این احتمال و نگریستن به این رویداد به‌عنوان یک امر عادی دیپلماتیک، می‌تواند یک خطای محاسباتی راهبردی با پیامدهای جبران‌ناپذیر باشد!

راهبرد سه‌لایه برای خنثی‌سازی تهدید

با عنایت به آنچه بیان شد، گردهمایی خاخام‌های اروپایی در باکو، فراتر از یک رویداد دیپلماتیک یا مذهبی، یک پدیده چندوجهی با ظرفیت‌های بالای امنیتی است. اگرچه اهداف اعلامی آن در چارچوب دیپلماسی عمومی و تقویت روابط دوجانبه تعریف می‌شود، اما کارکردهای پنهان و ریسک‌های ذاتی آن، به‌ویژه احتمال بهره‌برداری از آن به‌عنوان بستری برای یک عملیات فریب علیه کشورمان، یک نگرانی معتبر و مبتنی بر منطق راهبردی و شواهد تاریخی است. نادیده گرفتن این خطر در شرایط حساس کنونی، ساده‌انگاری استراتژیک محسوب می‌شود. از این رو، دستگاه‌های مسئول کشورمان باید با هوشیاری کامل و رویکردی پیشگیرانه و چندلایه با این پدیده مواجه شوند.

اتخاذ یک راهبرد سه‌لایه در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد. نخست، در لایه امنیتی – اطلاعاتی، رصد دقیق و اشراف کامل بر تحرکات پیرامون این رویداد و تقویت تدابیر حفاظتی و نظارتی در مرزهای شمال غربی باید در بالاترین سطح در دستور کار قرار گیرد. آمادگی برای خنثی‌سازی هرگونه توطئه و واکنش سریع برای افشای سناریوهای احتمالی، یک ضرورت قطعی است. دوم، در لایه دیپلماتیک، باید از طریق مجاری رسمی و غیررسمی، نگرانی‌های امنیتی کشورمان به‌صورت شفاف و مستدل به دولت آذربایجان منتقل شود.

در این «دیپلماسی پیشگیرانه»، باید ضمن تأکید بر مسئولیت کامل دولت میزبان در تأمین امنیت این کنفرانس، به باکو یادآوری کرد که هرگونه حادثه‌ای که منجر به بی‌ثباتی در منطقه شود، با منافع بلندمدت آن کشور نیز در تضاد خواهد بود و بازیگران ثالث نباید اجازه یابند از خاک همسایگان علیه امنیت ملی کشورمان سوءاستفاده کنند. سوم، در لایه رسانه‌ای و دیپلماسی عمومی، اتخاذ یک «روایت پیش‌دستانه» یا استراتژی «پیش‌بطلان» حیاتی است. دستگاه‌های رسانه‌ای و نخبگان فکری باید پیش از برگزاری این رویداد، با تبیین هوشمندانه سوابق تاریخی استفاده دشمنان از عملیات‌های پرچم دروغین، افکار عمومی داخلی و بین‌المللی را نسبت به چنین سناریوهایی واکسینه کنند و آمادگی ذهنی لازم برای مقابله با موج‌های احتمالی اطلاعات نادرست را ایجاد نمایند.

به طور کلی باید پذیرفت که ما در عصر «جنگ‌های ترکیبی» به سر می‌بریم؛ دورانی که در آن مرز میان دیپلماسی، اطلاعات، رسانه و امنیت به‌شدت سیال و درهم‌تنیده است. در چنین فضایی، بقا و پیشرفت در گروی توانایی پیش‌بینی، آینده‌نگری و کنشگری فعالانه است. هوشیاری راهبردی و اتخاذ تدابیر هوشمندانه، نه یک انتخاب، بلکه یگانه مسیر برای صیانت از منافع ملی و عبور موفقیت‌آمیز از پیچ‌های تاریخی پیش رو است.

مطالب بیشتر:

درس روسیه از جنگ اوکراین و احیای نظامی خود

در نخستین ماه‌های تهاجم به اوکراین، ارتش روسیه با تصور غلط از یک پیروزی سریع، با شکست‌های سنگینی روبرو شد. اما برخلاف تصور بسیاری، مسکو تسلیم نشد و در عوض،…

تحلیلی بر راهبرد ایران در آسیای مرکزی و قفقاز

ایران با تکیه ‌بر ظرفیت‌های ژئواکونومیک خود در حوزه‌های مختلف باید تلاش کند تا جایگاهش را به‌عنوان پل اتصال خلیج‌فارس به اوراسیا تثبیت کند. بااین‌حال، رقابت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی

درس روسیه از جنگ اوکراین و احیای نظامی خود

درس روسیه از جنگ اوکراین و احیای نظامی خود

تحلیلی بر راهبرد ایران در آسیای مرکزی و قفقاز

تحلیلی بر راهبرد ایران در آسیای مرکزی و قفقاز

«قفقاز» مقصد تازه سرمایه‌گذاری عربستان در راستای نفوذ ژئوپلیتیک

«قفقاز» مقصد تازه سرمایه‌گذاری عربستان در راستای نفوذ ژئوپلیتیک

استاد دانشگاه مک‌مستر کانادا در گفتگو با اندیشکده زاویه: ایران بازیگری با «کارنامه پاک» در قفقاز است

استاد دانشگاه مک‌مستر کانادا در گفتگو با اندیشکده زاویه: ایران بازیگری با «کارنامه پاک» در قفقاز است

نقش ژئوپولیتیک قفقاز جنوبی در استراتژی ایران در برابر چالش‌های ترانزیتی و تحریمی

نقش ژئوپولیتیک قفقاز جنوبی در استراتژی ایران در برابر چالش‌های ترانزیتی و تحریمی

آیا ترکیه به سلاح هسته‌ای دست خواهد یافت؟

آیا ترکیه به سلاح هسته‌ای دست خواهد یافت؟