پیامدهای حضور ناتو در قفقاز جنوبی بر امنیت منطقهای

حضور فزاینده ناتو در قفقاز جنوبی نه تنها بازتابی از خلأ ژئوپلیتیکی ناشی از تضعیف روسیه است، بلکه آغازگر مرحلهای جدید از رقابتهای امنیتی در یکی از حساسترین نقاط اوراسیاست، جایی که تقابل منافع قدرتهای جهانی، توازن سنتی منطقه را برهم زده و میتواند زمینهساز بیثباتی، افزایش تنشهای مرزی و تهدید علیه امنیت انرژی و نظم ژئوپلیتیکی کشورهای پیرامونی از جمله ایران و روسیه شود.
نویسنده: روح اله صالحی کارشناس مسائل بینالملل
اندیشکده زاویه: در پی تحولات ژئوپلیتیکی سالهای اخیر، منطقه قفقاز جنوبی به یکی از نقاط کانونی رقابتهای راهبردی میان قدرتهای جهانی تبدیل شده است. این منطقه به دلیل موقعیت ترانزیتی، مجاورت با منابع انرژی دریای خزر و نزدیکی به مرزهای روسیه، ایران و ترکیه اهمیت فزایندهای یافته است. در این چارچوب، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نیز با هدف پر کردن خلأ قدرت و تقویت نفوذ خود، تمرکز بیشتری بر قفقاز داشته و از طریق همکاریهای نظامی و امنیتی، حضور خود را در این منطقه حساس تثبیت میکند.
پس از تضعیف نفوذ روسیه به دلیل درگیری در اوکراین، خلأ قدرتی در قفقاز جنوبی پدید آمده که کشورهای غربی و به ویژه ناتو تلاش کردهاند آنرا با نفوذ خود پر کنند. ارمنستان که پیشتر یکی از متحدان نزدیک روسیه در قالب سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) بود، پس از عدم حمایت مؤثر مسکو در برابر اقدامات نظامی آذربایجان، مسیر واگرایی از روسیه و نزدیکی به غرب را در پیش گرفت. این کشور در سال 2023 میزبان رزمایش نظامی مشترک با ناتو با عنوان Eagle Partner بود که با مشارکت نیروهای آمریکایی انجام شد، اقدامی بیسابقه که خشم مسکو را در پی داشت.
گرجستان نیز از سال 2004 در قالب برنامه همکاریهای ناتو موسوم به «برنامه اقدام انفرادی» (IPAP) وارد مناسبات نزدیکتری با این سازمان شد و اکنون یکی از شرکای کلیدی ناتو محسوب میشود. گرجستان طی دو دهه گذشته بیش از 100 رزمایش مشترک با ناتو برگزار کرده و همچنین در عملیاتهای نظامی تحت رهبری ناتو در افغانستان و کوزوو مشارکت فعال داشته است. در حال حاضر، ناتو در تفلیس مرکز آموزش و ارزیابی نظامی مشترک با گرجستان (JTEC) را اداره میکند. بنابراین، گرایشهای غربگرایانه و همکاریهای امنیتی فزاینده کشورهای قفقاز، بستر مناسبی برای نفوذ ناتو در منطقه فراهم کرده و زمینهساز حضور فعالتر این پیمان در معادلات ژئوپلیتیکی قفقاز شده است.
حضور ناتو در منطقه در ظاهر با اهدافی مانند کمک به ثبات، مبارزه با تهدیدهای فرامرزی، و حمایت از اصلاحات دفاعی در کشورهای شریک صورت میگیرد اما واقعیت این است که این حضور ابعاد راهبردی عمیقتری دارد که به شکلگیری یک نظم جدید امنیتی بدون محوریت روسیه منجر میشود.
ناتو با تسلیح و آموزش نیروهای نظامی در گرجستان و اخیراً در ارمنستان، عملاً در حال تغییر توازن سنتی قدرت در منطقه است. برای نمونه، بودجه نظامی گرجستان با حمایتهای آموزشی و تسلیحاتی ناتو در سال 2024 به بیش از 1.2میلیارد لاری رسید که 12 درصد رشد نسبت به سال قبل داشته است. این تغییر، بهویژه در رابطه با آذربایجان و ترکیه (که عضو ناتو است) میتواند زمینهساز رقابتهای تسلیحاتی و تشدید بیاعتمادی بین کشورهای منطقه شود. اگرچه آذربایجان روابط نزدیکی با ترکیه دارد اما احساس تهدید از نظامی سازی ارمنستان از سوی ناتو، باعث میشود تا باکو نیز به دنبال افزایش توان دفاعی و تقویت پیوندهای راهبردی با قدرتهایی چون روسیه و چین متمایل شود.
تشدید خطر درگیریهای نیابتی
یکی از خطرات بالقوه حضور ناتو، کشاندن قفقاز به عرصه جنگهای نیابتی بین قدرتهای بزرگ است. قفقاز به واسطه موقعیت جغرافیایی خاص خود، محل تلاقی منافع قدرتهای بزرگ است و حضور ناتو، اگر بدون هماهنگی منطقهای و در غیاب یک چارچوب چندجانبه امنیتی انجام شود، میتواند تنشها را تشدید کرده و این منطقه را به صحنه رقابت مستقیم بلوکهای متخاصم (غرب با روسیه و ایران) تبدیل کند.
روسیه به طور سنتی قفقاز را سپری دفاعی در برابر نفوذ غرب به فضای پساشوروی میداند. در نگاه کرملین، گسترش ناتو در قفقاز نهتنها اقدامی نظامی بلکه تلاشی برای بازتعریف نظم ژئوپلیتیکی منطقه است. بنابراین، گسترش حضور نظامی ناتو ممکن است با واکنش تهاجمی مسکو همراه شود.
ایران نیز نگران حضور غرب در نزدیکی مرزهای شمالی خود است و این وضعیت موجب تشدید رقابت ژئوپلیتیکی، افزایش مانورهای نظامی متقابل و در برخی موارد، تهدید به اقدامات تلافیجویانه شده که میتواند ثبات منطقه را به خطر اندازد.
از این رو، حضور فزاینده ناتو در قفقاز نه تنها بازتابی از خلأ ژئوپلیتیکی ناشی از تضعیف روسیه است، بلکه آغازگر مرحلهای جدید از رقابتهای امنیتی در یکی از حساسترین نقاط اوراسیاست، جایی که تقابل منافع قدرتهای جهانی، توازن سنتی منطقه را برهم زده و میتواند زمینهساز بیثباتی، افزایش تنشهای مرزی و تهدید علیه نظم ژئوپلیتیکی کشورهای پیرامونی از جمله ایران و روسیه شود.
علاوهبراین، حضور نیروهای ناتو و افزایش نفوذ غربیها ممکن است موجب بروز نارضایتیهای داخلی در جمهوریهای قفقاز شود. در کشورهایی با ساختارهای سیاسی شکننده، اقلیتهای قومی یا مذهبی ممکن است درگیر رقابتهای ژئوپلتیکی شده و به ابزاری در دست قدرتهای خارجی تبدیل شوند. در ارمنستان، بخشی از جامعه همچنان نسبت به تغییر جهت از روسیه به غرب با دیده تردید مینگرد. همچنین در گرجستان، برخی اقلیتهای قومی نظیر اوستیها و آبخازها که حمایت روسیه را در اختیار دارند ممکن است در مواجهه با تقویت نهادهای غربگرا واکنش نشان دهند و زمینهساز تنشهای داخلی شوند. در این حالت، حضور ناتو به جای تقویت امنیت، ممکن است خود عامل بیثباتی سیاسی درونی شود.
همچنین، قفقاز جنوبی یکی از گلوگاههای اصلی انتقال نفت و گاز از دریای خزر و آسیای مرکزی به اروپا محسوب میشود. خط لوله نفت باکو – تفلیس – جیحان و خط لوله گاز قفقاز جنوبی از مسیر آذربایجان و گرجستان عبور کرده و به ترکیه و سپس اروپا میرسد. از اینرو، افزایش رقابتهای نظامی و ژئوپلیتیکی در این منطقه میتواند زیرساختهای حیاتی انرژی را در معرض خطر قرار دهد. حتی احتمال حملات سایبری، عملیات خرابکارانه یا درگیریهای مرزی نیز میتواند اختلالاتی در روند انتقال انرژی ایجاد کند که تبعات آن نه تنها برای منطقه، بلکه برای امنیت انرژی اروپا نیز گسترده خواهد بود. به ویژه در شرایطی که اروپا به دنبال کاهش وابستگی به گاز روسیه است، ثبات قفقاز اهمیتی دوچندان یافته است.
در مجموع، حضور نظامی ناتو در قفقاز جنوبی یک شمشیر دو لبه است. حضور ناتو در ظاهر ممکن است با هدف افزایش امنیت، ثبات و حمایت از کشورهای میزبان معرفی شود اما در عمل، احتمال دارد نتیجهای معکوس داشته باشد. تضعیف توازن قدرت سنتی، تهدید علیه امنیت انرژی، بیثباتی سیاسی داخلی و تشدید رقابتهای ژئوپلتیکی از جمله پیامدهای بلندمدت و نگران کننده این حضور است. اگرچه کشورهای قفقاز جنوبی در جستجوی تضمینهای امنیتی هستند اما تجربه تاریخی نشان داده که مداخله قدرتهای فرامنطقهای بدون درنظر گرفتن حساسیتهای بومی به جای امنیت، زمینه ساز بحرانهای جدید میشود.