نقش ژئوپولیتیک قفقاز جنوبی در استراتژی ایران در برابر چالشهای ترانزیتی و تحریمی

قفقاز دیگر تنها یک همسایه نیست؛ برای ایران به حیاط خلوت استراتژیک تبدیل شده است. در دورانی که تحریمهای «اسنپبک» دوباره تنگنا میآفرینند، این منطقه با کریدورهای حیاتی مانند «شاهراه ارس» و «کریدور شمال-جنوب»، به شاهرگ اقتصادی ایران بدل شده است.
اندیشکده زاویه – اختصاصی: قفقاز به عنوان نقطه تلاقی اوراسیا، نقش کلیدی در اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب دارد. اطلاعات اخیر از منابع و گزارشهای بینالمللی (مانند استیمسون سنتر و کارنگی) نشاندهنده تحولات استراتژیک است، از جمله تکمیل پل کلاله – آغبند و همکاریهای دریایی خزر. تحلیل بر سه بخش تمرکز دارد.
شاهراههای اقتصادی تجاری با اهمیت سیاسی که ایران را به قفقاز متصل میکند
از دیدگاه ژئوپولتیک، شاهراههای ترانزیتی ایران به قفقاز نه تنها اقتصادی، بلکه ابزار قدرت نرم و سخت برای حفظ نفوذ هستند. کریدور شمال – جنوب اصلیترین مسیر است که ایران را از طریق آذربایجان به روسیه و اروپا متصل میکند. این کریدور، با ظرفیت ترانزیت ۱۵-۳۰ میلیون تن کالا سالانه، از بندرعباس تا آستارا و سپس به باکو و مسکو امتداد مییابد. گزارشهای اخیر (استیمسون، ۲۰۲۵) نشان میدهد که ایران با سرمایهگذاری در مسیر رشت – آستارا، به دنبال افزایش ترانزیت از ۱ میلیون تن فعلی به ۵ میلیون تن است، هرچند برآوردهای ۳۰ میلیونی خوشبینانه تلقی میشود.
کریدور ارس، با محور جلفا-کلاله و پل مرزی کلاله – آغبند (پیشرفت ۷۰ درصدی در ۱۴۰۴)، اهمیت سیاسی بالایی دارد. این مسیر، با هزینه ۴۹ هزار میلیارد ریال، ایران را به آذربایجان، گرجستان و دریای سیاه متصل کرده و تجارت شرق-غرب را تسهیل میکند. این پل “شریان طلایی دیپلماسی” است و حجم تجارت ایران-آذربایجان را از ۳۰۰ میلیون دلار در نیمه اول سال به سطوح بالاتر میرساند. از منظر استراتژیک، این کریدورها ایران را به عنوان هاب اوراسیایی تثبیت میکنند، مشابه جاده ابریشم تاریخی، و با اتصال به کریدور میانی (از چین و آسیای مرکزی به ترکیه)، نفوذ ایران در قفقاز را تقویت میکنند. اهمیت سیاسی آنها در جلوگیری از انزوا و ایجاد وابستگی متقابل با همسایگان نهفته است، جایی که ترانزیت به عنوان اهرم دیپلماتیک عمل میکند.
علاوه بر این، مسیرهای جایگزین مانند اینچهبرون (به ترکمنستان) و جلفا (به نخجوان) ظرفیت فعالسازی دارند. گزارش ژئوپولیتیکال مونیتور (۲۰۲۵) تأکید میکند که این شاهراهها، با تمرکز بر امنیت و مقرونبهصرفه بودن، ایران را از مسیرهای شمالی (تحت تأثیر تنشهای اوکراین) متمایز میکنند. در مجموع، این کریدورها نه تنها درآمد ارزی پایدار (برخلاف خامفروشی نفت) ایجاد میکنند، بلکه جایگاه ایران را در هارتلند اوراسیا ارتقا میدهند.
محدودیتهای ژئوپولیتیک و استراتژیک در قفقاز برای ایران
قفقاز برای ایران چالشبرانگیز است، جایی که رقابت قدرتهای بزرگ نفوذ تهران را محدود میکند. از دیدگاه اسپایکمن، کنترل ریملند (حاشیه اوراسیا) کلیدی است، اما ایران با موانع ساختاری روبرو است.
نخست، تنش آذربایجان – ارمنستان؛ جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰) و آزادسازی اراضی، آذربایجان را با حمایت ترکیه و اسرائیل تقویت کرد، که گزارش نیو لاینز اینستیتوت (۲۰۲۰-۲۰۲۵) آن را “ضعف موقعیت ایران” توصیف میکند. ایران نگران کریدور زنگزور است که ارمنستان را دور زده و ترکیه را مستقیم به آسیای مرکزی متصل میکند، محروم کردن ایران از عوارض ترانزیتی و اهرم بر آذربایجان.هرچند که با وساطت ترامپ روابطی میان ارمنستان و آذربایجان شکل گرفته است و در فرضیه راه ترامپ مطرح گردیده است اما ثبات آن هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته است.
دوم، نفوذ روسیه؛ معاهده استراتژیک روسیه – ایران (۲۰۲۵) همکاری را افزایش داد، اما روسیه قفقاز را حیاط خلوت خود میداند و از حضور ایران در ارمنستان (به عنوان متحد سنتی) برای توازن استفاده میکند. گزارش کاکاسوس واچ (۲۰۲۵) نشان میدهد که ایران در برابر “دیوسترنیزیشن” قفقاز با روسیه همسو است، اما وابستگی به مسکو (مانند در دریای خزر) آزادی عمل تهران را محدود میکند. سوم، رقابت ترکیه-ایران: گزارش SWP برلین (۲۰۲۳-۲۰۲۵) رقابت را برجسته میکند، جایی که ترکیه با میانجیگری در قفقاز، نفوذ شیعی ایران را خنثی میکند.
علاوه بر این، تحریمها و مسائل داخلی مانند کمبود سرمایه (۷۰۰ میلیون دلار برای رشت – آستارا) محدودیت ایجاد میکنند. از منظر استراتژیک، ایران فاقد قدرت نظامی مستقیم در قفقاز است و به دیپلماسی اقتصادی وابسته، که در برابر تحولات ژئوپولیتک شکننده است. گزارش ریاک (۲۰۲۴) محاسبات پیچیده ایران را نشان میدهد، جایی که تهران باید بین حمایت از ارمنستان و روابط با آذربایجان توازن برقرار کند.
تاثیر راهبردی حفظ روابط با طالبان بر حفظ قفقاز برای ایران
روابط ایران با طالبان، بر اساس عملگرایی، تاثیر غیرمستقیم اما راهبردی بر قفقاز دارد. از دیدگاه ژئوپولتیک، افغانستان دروازه آسیای مرکزی است که به قفقاز متصل میشود. گزارش دیپلمات (۲۰۲۵) نشان میدهد روابط ایران – طالبان در حال بهبود است، با تمرکز بر تجارت و امنیت آب (مانند هیرمند). این روابط، تجارت افغانستان را از پاکستان به سمت ایران و آسیای مرکزی هدایت میکند، که گزارش کاکاسیان آنالیست (۲۰۲۵) آن را “گسترش اقتصادی طالبان” توصیف میکند.
حفظ روابط با طالبان، دسترسی ایران به آسیای مرکزی (ترکمنستان، قزاقستان) را تقویت کرده و از طریق دریای خزر به قفقاز امتداد مییابد. این امر، کریدورهای شرقی را امنتر میکند و نفوذ ترکیه – پاکستان را خنثی مینماید. گزارش ویژه اوراسیا (۲۰۲۴-۲۰۲۵) تأکید میکند که همکاری امنیتی با طالبان علیه داعش، ثبات مرزها را افزایش داده و ترانزیت به قفقاز را تسهیل میکند. بطور راهبردی، این روابط ایران را در برابر “بازی بزرگ جدید” (رقابت امریکا-چین-روسیه) محافظت میکند، جایی که قفقاز به عنوان پل اوراسیا، از ثبات افغانستان سود میبرد. بدون این روابط، طالبان ممکن است به رقبا بپیوندد و مسیرهای جایگزین (مانند پاکستان – ترکیه) را تقویت کند، که نفوذ ایران در قفقاز را کاهش میدهد.
نقش قفقاز در تخفیف آثار تحریمی در شرایط اسنپبک
اسنپبک (بازگشت تحریمهای سازمان ملل) در ۲۰۲۵، توسط E3 (بریتانیا، فرانسه، آلمان) فعال شده و اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده است. گزارش کارنگی (۲۰۲۵) نشان میدهد ایران به مکانیسمهای جایگزین مانند بارتر روی آورده. قفقاز نقش کلیدی در تخفیف دارد:
نخست، ترانزیت منطقهای؛ کریدورهای قفقاز (مانند ارس) تجارت با آذربایجان، روسیه و گرجستان را افزایش میدهند، دور زدن تحریمهای بانکی از طریق مبادلات محلی. گزارش انستیتوت مطالعات جنگ (۲۰۲۵) تأکید میکند که ایران از این مسیرها برای صادرات غیرنفتی استفاده میکند.
دوم، امنیت انرژی؛ همکاری دریایی خزر (سند ۱۴۰۴ و رزمایش ۲۰۲۶) دسترسی به منابع قزاقستان و آذربایجان را تضمین میکند، کاهش وابستگی به غرب.
سوم، دیپلماسی اقتصادی؛ پل کلاله – آغبند تجارت را به ۵ میلیون تن تا ۲۰۲۸ میرساند، درآمد ارزی پایدار ایجاد میکند. از دیدگاه استراتژیک، قفقاز ایران را به اقتصاد اوراسیا متصل کرده و اثر اسنپبک را خنثی میکند، مشابه آنچه اینستکس تحریمها را در گذشته دور زد.
در نتیجه، قفقاز برای ایران حیاتی است، اما نیازمند دیپلماسی فعال برای غلبه بر محدودیتها. حفظ روابط با طالبان و بهرهبرداری از ترانزیت، کلید استراتژیک در برابر تحریمهاست.