«قدرت سیبری-۲» آغاز عصر جدید در انرژی جهانی

توافق «قدرت سیبری-۲» نشانه شروع عصری نو در عرصه انرژی و سیاست جهانی است، دورانی که در آن غرب دیگر تعیینکننده مطلق بازار نخواهد بود و شرق نقش محوری در مدیریت جریانهای انرژی، اتخاذ تصمیمات استراتژیک و بازتعریف توازن قدرت بینالمللی ایفا میکند.
روحاله صالحی کارشناس مسائل بینالملل
اندیشکده زاویه:در سایه تحولات عمیق ژئوپلیتیکی، روسیه و چین با تقویت همکاریهای راهبردی، در پی فروپاشی نظم کنونی و ایجاد چارچوبی نو برای جهان چندقطبی هستند.
در ادامه تحکیم اتحادهای اقتصادی و امنیتی در چارچوب «بریکس» و «سازمان همکاری شانگهای»، روسیه و چین گامی مهم در حوزه انرژی برداشتند و توافق احداث خط لوله ۲۶۰۰ کیلومتری «قدرت سیبری-۲» را امضا کردند، پروژهای با ظرفیت سالانه 50 میلیارد مترمکعب که گاز یامال روسیه را از مسیر مغولستان مستقیماً به چین منتقل میکند.
بر پایه این توافق، صادرات گاز روسیه از طریق خط جدید تا ۳۰ سال آینده ادامه خواهد داشت و جریان گاز از خط فعلی «قدرت سیبری-۱» نیز از ۳۸ به ۴۴ میلیارد مترمکعب افزایش خواهد یافت و مسیرهای دیگر شامل صادرات از سواحل خاوردور روسیه نیز تقویت میشود.
این توافق، نقطه عطفی در چرخش سیاست انرژی مسکو از غرب به شرق محسوب میشود. زیرا، جریان انرژی که زمانی رشد صنعتی آلمان و اروپای غربی را تغذیه میکرد اکنون مستقیماً در خدمت نیازهای رو به افزایش چین قرار خواهد گرفت.
توافق سهجانبه میان روسیه، چین و مغولستان برای ساخت خط لوله «قدرت سیبری-۲» صرفاً به گسترش توان صادراتی گاز روسیه محدود نمیشود، بلکه به طور عملی جایگاه شرق آسیا را به عنوان مرکز نوظهور تقاضای انرژی جهان مستحکم میسازد.
این قرارداد در ادامه روندی است که از زمان آغاز جنگ اوکراین شدت گرفته است. اروپا طی دههها بزرگترین مشتری گاز روسیه بود و درآمدهای هنگفتی برای کرملین به همراه داشت اما تحریمها، تنشهای سیاسی و کاهش خرید اروپا باعث شد مسکو به دنبال بازاری مطمئن در شرق آسیا بگردد. بنابراین، امضای این توافق صرفاً یک معامله تجاری نیست بلکه نشانهای از تغییر ساختاری در جغرافیای سیاسی انرژی جهان به شمار میرود.
توافق گازی «قدرت سیبری-۲» برای روسیه نقشی استراتژیک ایفا میکند. از آنجا که پس از جنگ اوکراین و تحریمهای گسترده غرب، صادرات گاز به اروپا به شدت کاهش یافت و منابع مالی مسکو با بحران مواجه شد، توافق جدید فرصت حیاتی برای بازسازی درآمدها و جلوگیری از رکود گسترده در اقتصاد انرژی روسیه را فراهم میکند.
روسیه با این توافق نه تنها مشتری بلندمدت مطمئنی برای گاز خود پیدا میکند بلکه از انرژی به عنوان ابزاری برای تعمیق همکاری سیاسی و امنیتی با پکن بهره میگیرد. در شرایطی که غرب درصدد منزوی کردن مسکو است، نزدیکی به چین به روسیه امکان میدهد در عرصه جهانی تنها نماند و پشتوانهای قدرتمند داشته باشد.
علاوهبراین، سرمایهگذاری در زیرساختهای این خط لوله، فرصت ایجاد اشتغال، رونق اقتصادی و توسعه صنعتی در مناطق سیبری و شرق دور را فراهم میکند که سالها به حاشیه رانده شده بودند. به عبارتی، این پروژه میتواند پایهگذار تحرک تازهای در سیاست «چرخش به شرق» روسیه باشد.
همچنین، مسکو با نشان دادن اینکه میتواند گاز خود را به بازارهای دیگری منتقل کند به غرب پیام میدهد که سیاست فشار و تحریم نمیتواند صادرات انرژی روسیه را فلج کند. هرچند درآمد حاصل از چین کمتر از بازار اروپا خواهد بود اما اهمیت راهبردی این پروژه در تثبیت جایگاه روسیه به عنوان تأمین کننده بزرگ انرژی در اوراسیا غیرقابل انکار است. به این ترتیب، «قدرت سیبری-۲» نماد تلاش مسکو برای بازتعریف موقعیت اقتصادی و سیاسی خود در نظم جهانی جدید است.
توافق گازی «قدرت سیبری-۲» برای چین نیز مزایای چندلایه و راهبردی به همراه دارد که فراتر از یک قرارداد انرژی صرف است و میتواند در بلندمدت به تثبیت موقعیت چین در عرصه اقتصادی و ژئوپلیتیکی کمک کند.
چین به عنوان بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان، همواره دغدغه تأمین پایدار منابع گاز و نفت را داشته است. واردات چین بیشتر از طریق دریا و به شکل LNG از مسیرهای پرخطر ژئوپلیتیکی مانند تنگه «مالاکا» و دریای جنوبی چین تامین میشود و خط لوله جدید این نگرانی را کاهش میدهد و یک مسیر زمینی مطمئن را در اختیار پکن میگذارد که کمتر در معرض فشارهای سیاسی و نظامی قرار دارد.
چین هماکنون از قطر، استرالیا و آسیای مرکزی گاز دریافت میکند اما اتکا به منابع متعدد باعث میشود در صورت بروز بحران در یک منطقه عرضه انرژی مختل نشود. اضافه شدن گاز روسیه با ظرفیت سالانه ۵۰ میلیارد مترمکعب، این سبد را متنوعتر کرده و قدرت انتخاب پکن را بالا میبرد.
افزون بر این، روسیه به دلیل از دست دادن بازار اروپا نیازمند مشتری جدید است و همین وضعیت دست بالا را به چین میدهد تا گاز را با قیمتی نزدیکتر به نرخ داخلی روسیه و بسیار پایینتر از نرخهای بازار جهانی خریداری کند. این موضوع هزینههای انرژی صنایع چین را کاهش داده و به رقابتپذیری بیشتر اقتصاد این کشور در برابر اروپا و آمریکا کمک میکند.
چین با اتصال به منابع عظیم روسیه، جایگاه خود را به عنوان قدرت جهانی تقویت میکند و به غرب پیام میدهد که فشارها و محدودیتها نمیتوانند دسترسی این کشور به انرژی ارزان و مطمئن را مختل کنند. بنابراین، خط لوله سیبری-۲ همزمان ابزاری اقتصادی، امنیتی و سیاسی برای پکن به شمار میرود.
توافق گازی «قدرت سیبری-۲» برای غرب پیامهای راهبردی مهمی دارد. اروپا با از دست دادن جریان سنتی گاز روسیه بیش از پیش به واردات LNG گرانقیمت از آمریکا و خاورمیانه وابسته میشود و هزینههای تولید صنعتی و رقابتپذیری اقتصادی کاهش مییابد. همچنین، اتحاد انرژی مسکو و پکن، تلاشهای واشینگتن برای منزوی کردن روسیه و محدودسازی نفوذ چین را ناکام میگذارد و نشان میدهد فشار و تحریم نمیتواند جریان انرژی شرق را متوقف کند.
با اینکه جزئیات مالی و زمانبندی ساخت این توافق گازی همچنان مبهم است اما الزامآور بودن آن نشان میدهد دو کشور اراده سیاسی قوی برای پیشبرد پروژه دارند. مسکو به جهان پیام میدهد که دوران وابستگی به اروپا به پایان رسیده و روسیه توانسته شریک جدیدی برای گاز خود بیابد. چین نیز با این قرارداد نشان میدهد که در جایگاه قدرت برتر خریدار، میتواند شرایط دلخواه خود را به عرضهکنندگان تحمیل کند.
در جمعبندی میتوان گفت که خط لوله «قدرت سیبری-۲» پیامآور آغاز عصری جدید در روابط انرژی و سیاست جهانی است، دورانی که در آن غرب دیگر نقش انحصاری در تعیین قواعد بازار نخواهد داشت و شرق محور جدید تصمیمگیریهای استراتژیک، تعیین مسیر جریانهای انرژی و شکلدهی به معادلات قدرت جهانی خواهد بود.