دیپلماسی در باکو با چاشنی بازدارندگی

تلاش رژیم صهیونیستی برای ایجاد یک سکوی پیشرفته جهت اعمال فشار، جاسوسی و بیثباتسازی در امتداد مرزهای شمالی کشورمان بهویژه از ناحیه آذربایجان، یک چالش امنیتی مهم و محل توجه است. این پدیده، روابط دوجانبه را با یک «دشواری راهبردی» مواجه میسازد و آن اینکه چگونه میتوان هم از فرصتهای همکاری اقتصادی بهره برد و هم از تبدیل شدن خاک همسایه به حیاط خلوت دشمن جلوگیری کرد؟
نوید کمالی دکتری علوم دفاعی و امنیت ملی
اندیشکده زاویه: در سپهر سیاست خارجی، برخی رویدادها بیش از آنکه حرکتی تاکتیکی باشند، آزمونی راهبردی برای سنجش رویکردها و اولویتهای یک دولت به شمار میروند. به طور مثال سفر دکتر مسعود پزشکیان، ریاست محترم جمهوری به باکو جهت شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) آنهم در شرایط آتشبس پسا جنگ 12 روزه تحمیلی، دقیقاً از همین جنس است. این سفر که در مختصات ژئوپلیتیک سیال و پیچیده قفقاز جنوبی و پس از نمایش فصل نوینی از توان بازدارندگی کشورمان در برابر رژیم صهیونیستی صورت میپذیرد، اهمیتی فراتر از یک مشارکت دیپلماتیک در رویدادی بینالمللی و مرسوم دارد. در این مقطع، دستگاه دیپلماسی کشورمان با یک پرسش کلیدی و دو وجهی مواجه است و آن این است که چگونه میتوان ضمن بهرهبرداری حداکثری از فرصتهای اقتصادی و همگرایی منطقهای، خطوط قرمز بنیادین امنیتی را به شکلی قاطع و غیرقابلتفسیر برای همسایگان تثبیت کرد و پیامی متوازن از عقلانیت و اقتدار ارسال کرد؟
منطقه قفقاز جنوبی پس از تحولات سالهای اخیر، به صحنه رقابت و همنشینی منافع و تهدیدها تبدیل شده است. جمهوری آذربایجان با تکیه بر موقعیت جدید ژئوپلیتیک خود، به دنبال ایفای نقش بهعنوان یک هاب انرژی و ترانزیت است. در این چارچوب، سازمان اکو و پروژههای زیربنایی مانند کریدور بینالمللی شمال – جنوب، بسترهای ارزشمندی برای تعریف منافع مشترک و تعمیق همکاریهای پایدار میان تهران و باکو فراهم میآورند. حضور هیئت بلندپایه کشورمان در این اجلاس، بهویژه با توجه به محل برگزاری آن، میتواند نشانهای از حسن نیت و پذیرش واقعیتهای جدید منطقه باشد؛ حسن نیتی که انتظار میرود متقابل و مبتنی بر درک مشترک از الزامات امنیت منطقهای باشد. این وجه از روابط، بُعد ایجابی و فرصتمحور سیاست همسایگی ما را تشکیل میدهد که باید با جدیت دنبال شود.
با این حال، این تصویر خوشبینانه از همکاری، با چالشهای امنیتی عمیقی در هم تنیده است. شراکت راهبردی و فزاینده باکو با رژیم صهیونیستی در ابعاد نظامی، اطلاعاتی و فناورانه، متغیری نیست که بتوان آن را در محاسبات راهبردی نادیده گرفت. تلاش این رژیم برای ایجاد یک سکوی پیشرفته جهت اعمال فشار، جاسوسی و بیثباتسازی در امتداد مرزهای شمالی کشورمان، یک چالش امنیتی مهم و محل توجه است. این پدیده، روابط دوجانبه را با یک «دشواری راهبردی» مواجه میسازد و آن اینکه چگونه میتوان هم از فرصتهای همکاری اقتصادی بهره برد و هم از تبدیل شدن خاک همسایه به حیاط خلوت دشمن جلوگیری کرد؟ اینجاست که وجه دوم دیپلماسی، یعنی رویکرد بازدارنده و سلبی، اهمیت مییابد!
پاسخ به این دشواری در اتخاذ یک «دیپلماسی دو وجهی» و هوشمند نهفته است. در عرصه دیپلماسی عمومی و اقتصادی، باید بر مزایای بیبدیل همسایگی با یک قدرت باثبات و بزرگ منطقهای مانند کشورمان تأکید کرد و نشان داد که مسیر توسعه پایدار جمهوری آذربایجان از همگرایی با همسایگان تاریخی خود میگذرد، نه اتحاد با بازیگران بیثباتساز و دوردست. اما در رایزنیهای راهبردی و مذاکرات سطح بالا، پیام باید قاطع، صریح و مبتنی بر اصل «امنیت بههمپیوسته» باشد و باکو بداند که هر گونه سهم داشتن در ناامنی ایران نتیجهاش ناامنی باکو خواهد بود! بر اساس این اصل، امنیت در منطقه قفقاز یک کل تجزیهناپذیر است و هیچ کشوری نمیتواند امنیت خود را بر پایه ناامنسازی همسایگانش بنا کند. این پیام باید به روشنی به طرف مقابل منتقل کند که هرگونه مشارکت احتمالی در توطئههایی که امنیت ملی کشورمان را هدف قرار دهد خصوصاً در حوزه شمال غرب کشور، نهتنها روابط دوجانبه را با بحرانی عمیق مواجه میکند، بلکه کل منطقه را به سمت بیثباتی سوق میدهد؛ وضعیتی که بیش از همه، دستاوردهای اقتصادی و سیاسی خود باکو را به خطر خواهد انداخت و چرخ توسعه این کشور کوچک را دههها به عقب خواهد راند.
در واقع، منطق راهبردی کشورمان باید این گزاره را برای همسایگان خود شفاف سازد که هرگونه هزینهتراشی برای ما، هزینههای متقارن و حتی نامتقارن سنگینتری را برای عاملان و همکاران آنها به دنبال خواهد داشت. این یک تهدید نیست، بلکه تبیین یک واقعیت راهبردی و قاعده بازی در نظام بینالملل است. سفر پیش رو، فرصتی استثنایی برای کالیبره کردن این پیامها در عالیترین سطح است؛ فرصتی برای نشان دادن اینکه صبر راهبردی کشورمان نامحدود نیست و در عین گشادهرویی برای بسط همکاریهای دوستانه و برادرانه، در دفاع از منافع ملی خود ذرهای تسامح نخواهد کرد. موفقیت این مأموریت در گرو برقراری توازنی ظریف میان تشویق اقتصادی و هشدار امنیتی است. در واقع، ثبات و شکوفایی منطقه در گرو همکاریهای درونزا و طرد بازیگران مداخلهگر و شرور فرامنطقهای است. همسایگان ما باید به این درک برسند که ایجاد هزینه برای کشورمان، یک بازی حاصل جمع صفر نیست، بلکه یک بازی با حاصل جمع منفی است که بازنده اصلی آن، امنیت و توسعه کل منطقه خواهد بود. این سفر باید این پیام بنیادین را در ذهن و محاسبات راهبردی سیاستگذاران منطقه تثبیت کند.