ابعاد و پیامدهای تنش در روابط مسکو – باکو

تنشهای دیپلماتیک میان باکو و مسکو پیش از این نیز به دنبال سقوط هواپیمای مسافربری آذربایجان در قزاقستان که ۶۷ کشته بر جای گذاشت، افزایش یافته بود اما بحران اخیر نه تنها شکاف موجود در مناسبات دو کشور را عمیقتر کرده، بلکه از نگاه تحلیلگران، نمادی از تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز جنوبی محسوب میشود.
فرشید پرهام کارشناس مسائل قفقاز
اندیشکده زاویه: قفقاز جنوبی که نزدیک به سه دهه صحنه درگیریهای خونین، به ویژه بر سر قرهباغ بود، پس از پایان جنگ اخیر میان آذربایجان و ارمنستان وارد مرحله جدیدی از تنش شده است. اگرچه جنگ پایان یافته اما رقابتها همچنان در قالب کشمکشهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی و امنیتی که دامنه آن از مرزهای منطقه فراتر رفته است، ادامه دارد. پس از تیرگی روابط ارمنستان با روسیه، اکنون نشانههای تنش میان مسکو و جمهوری آذربایجان نیز پدیدار شده، مسئلهای که چشمانداز ثبات در قفقاز جنوبی را بیش از پیش مبهم کرده است.
در این رابطه، در تاریخ ۲۵ ژوئن، نیروهای امنیتی روسیه عملیاتی هماهنگ را علیه منازل و محلهای کسبوکار شهروندان آذربایجانیتبار در شهر یکاترینبورگ اجرا کردند. این عملیات که به کشته شدن دستکم دو نفر و بازداشت دهها تن منجر شد، به سرعت به یکی از جدیترین بحرانهای دیپلماتیک در روابط اخیر مسکو و باکو تبدیل شد.
انتشار این حادثه امنیتی، موجی از خشم عمومی در جمهوری آذربایجان به راه انداخت و با واکنش شدید دولت باکو همراه شد. مقامات جمهوری آذربایجان این اقدام را «غیرقانونی، عامدانه و با انگیزههای قومی» توصیف کرده و آن را بخشی از یک رفتار «نظاممند» از سوی روسیه دانستند.
در واکنش رسمی، وزارت خارجه آذربایجان با احضار سفیر روسیه نگرانی عمیق خود را نسبت به برخورد غیرانسانی با شهروندان آذری ابراز کرد. همزمان، وزارت فرهنگ آذربایجان اعلام کرد کلیه برنامههای فرهنگی مرتبط با دولت و نهادهای خصوصی روسیه را لغو کرده است.
در اقدامی دیگر، نیروهای امنیتی جمهوری آذربایجان یک مقام ارشد خبرگزاری اسپوتنیک را به اتهام همکاری با سرویسهای اطلاعاتی روسیه بازداشت کردند. در پی این تحولات، مسکو نیز در واکنش، سفیر آذربایجان را به وزارت خارجه فراخواند و اعتراض رسمی خود را اعلام کرد.
از سوی دیگر، باکو سفر از پیش برنامهریزی شده «آلکسی اوورچوک»، معاون نخستوزیر روسیه به این کشور را لغو کرد. برخی مقامهای رسمی و تحلیلگران آذربایجانی این حادثه را اقدامی عمدی و از سوی بالاترین سطوح حاکمیت روسیه، بهویژه ولادیمیر پوتین برای تحقیر آذربایجان ارزیابی کردهاند.
با این حال، وزارت کشور روسیه اعلام کرد که این عملیات بخشی از تحقیقات درباره جرائم گذشته بوده و بازداشتشدگان با وجود ریشه آذربایجانی، تابعیت روسی داشتهاند. این نهاد تأکید کرد که اقدامات انجام شده در چارچوب روند قضایی داخلی صورت گرفته است.
تنشهای دیپلماتیک میان باکو و مسکو پیش از این نیز به دنبال سقوط هواپیمای مسافربری آذربایجان در قزاقستان که ۶۷ کشته بر جای گذاشت، افزایش یافته بود اما بحران اخیر نه تنها شکاف موجود در مناسبات دو کشور را عمیقتر کرده، بلکه از نگاه تحلیلگران، نمادی از تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز جنوبی محسوب میشود.
فراتر از یک بحران دیپلماتیک
روابط دیپلماتیک میان مسکو و باکو که پیش از این نیز شکننده بود حالا با بحران یکاترینبورگ اعتماد روبروست. در سطح روابط دوجانبه، بحران حاضر میتواند پیامدهایی جدی در حوزههای امنیتی و اقتصادی داشته باشد. همکاریهای اطلاعاتی و نظامی میان دو کشور ممکن است متوقف یا محدود شود. روابط اقتصادی دو کشور نیز در معرض آسیب قرار گرفته و ممکن است آذربایجان به دنبال کاهش وابستگی تجاری خود به روسیه و تنوع بخشی به شرکای اقتصادیاش برآید.
از منظر اجتماعی، اقلیت آذربایجانی در روسیه که جمعیتی بالغ بر چندصد هزار نفر دارد الآن در شرایطی پرتنش و نامطمئن به سر میبرد و ادامه فضای ارعاب و هدفگیریهای قومی ممکن است به مهاجرت معکوس، نارضایتیهای قومی در روسیه و پیچیدهتر شدن روابط بین دو کشور منجر شود.
آنچه در یکاترینبورگ رخ داد ادامه روندی از تیرگی مناسبات میان باکو و مسکو در سالهای اخیر است. پس از پایان جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ و با تقویت حضور نظامی روسیه در منطقه به بهانه نقش حافظ صلح، تنشهای زیرپوستی میان آذربایجان و روسیه آغاز شد. جمهوری آذربایجان که خود را پیروز جنگ و بازگرداننده سرزمینهای اشغال شده میداند، از همان ابتدا با دیده تردید به حضور نظامی روسیه نگاه کرد. بنابراین، آذربایجان احتمال دارد رویکردی محتاطانهتر در تعامل با ساختارهای امنیتی روسیه اتخاذ کند.
در سوی مقابل، کرملین نگران است که باکو با نزدیکی روزافزون به ترکیه و اسراییل نقش سنتی روسیه در قفقاز جنوبی را به چالش بکشد. روسیه همواره قفقاز جنوبی را حیاط خلوت سنتی خود میدانست، منطقهای که باید در مدار امنیتی و ژئوپلیتیکی مسکو باقی بماند اما تغییرات ژرف در معادلات منطقهای، به ویژه پس از حمله روسیه به اوکراین و تضعیف موقعیت بینالمللی کرملین، فرصتهایی را برای کشورهایی چون آذربایجان، گرجستان و ارمنستان برای استقلال عملیاتی بیشتر ایجاد کرده است. در این چارچوب، یورش به شهروندان آذربایجانی را میتوان نشانهای از تلاش روسیه برای بازتعریف خطوط قرمز خود در قفقاز دانست.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی در باکو بر این باورند که اقدام روسیه در بازداشت شهروندان آذربایجانی نه به خاطر نگرانیهای امنیتی، بلکه تلاشی برای ارسال پیام هشدار به دولت علیاف است. در این نگاه، یورش یکاترینبورگ صرفاً بخشی از سیاست اعمال فشار است تا دولت علیاف را وادار به تجدیدنظر در مسیر خود کند. در این روایت، مسکو میخواهد نشان دهد که توانایی اعمال فشار در سطوح مختلف از حوزه نظامی و سیاسی گرفته تا مهاجرتی و اجتماعی را دارد و در صورت تداوم سیاستهای مستقل باکو، از ابزارهای تنبیهی خود استفاده خواهد کرد. به عبارت بهتر، پیامی با این مضمون که اگر بیش از این از مدار مسکو فاصله بگیرید، هزینهاش را خواهید پرداخت.
پیامدهای ژئوپلیتیکی برای قفقاز
از منظر منطقهای، پیامدهای این بحران فراتر از مناسبات دوجانبه است. قفقاز به عنوان منطقهای شکننده و محل تلاقی منافع قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای اکنون با ریسک افزایش ناآرامی مواجه است. کشورهای همسایه نیز با دقت و نگرانی این تحولات را دنبال میکنند و ممکن است در پاسخ به آن، راهبردهای خود را مورد بازبینی قرار دهند که میتواند موجب بازآرایی ائتلافها شود. در این میان، آذربایجان ممکن است در واکنش به اقدامات روسیه، بیش از پیش به ترکیه، اسرائیل و حتی پاکستان نزدیک شود و همکاریهای نظامی و اطلاعاتی خود را با این کشورها افزایش دهد.
یکی از سناریوهای محتمل، تشدید رقابتهای نیابتی میان ترکیه و روسیه در منطقه است و آنکارا به عنوان شریک استراتژیک باکو، از این فرصت استفاده خواهد کرد تا نفوذ خود در قفقاز را گسترش دهد که این خود به افزایش بیثباتی میانجامد.
در سناریوی بدبینانه، اگر بحران به درستی مدیریت نشود امکان بروز تنشهای مرزی، درگیریهای نیابتی یا جنگ اطلاعاتی وجود دارد که میتواند منطقه را بیش از پیش بیثبات سازد.
از سوی دیگر، ارمنستان نیز با دقت تحولات اخیر را دنبال میکند. ایروان که پس از جنگ اخیر از سیاستهای روسیه دلسرد شده، ممکن است در شرایط جدید فضای بیشتری برای نزدیکی به غرب پیدا کند. بدین ترتیب، قفقاز میتواند به میدان رقابت جدیدی میان بلوکهای متخاصم بدل شود.
حادثه یکاترینبرگ، اگرچه در ظاهر یک رخداد امنیتی محدود است، اما در باطن نشانهای از برخورد دو منطق متضاد است. منطق استقلالطلبی راهبردی آذربایجان در برابر منطق کنترلی و نفوذجویانه روسیه. بنابراین، دولت باکو اکنون در برابر انتخاب دوراهی سخت قرار دارد، اینکه به سیاست خارجی مستقل با همه تبعاتش ادامه دهد، یا اینکه محتاطانه به مدار مسکو برای حفظ ثبات نسبی در کوتاه مدت بازگردد.
برای جمهوری آذربایجان، این رویداد هشداری است درباره آسیبپذیریهایش در برابر فشارهای روسیه. برای مسکو، نیز این احتمال وجود دارد که اینگونه اقدامات تهاجمی، نه تنها باعث اطاعت همسایگان نشود بلکه آنها را به سوی اتحاد با رقبای ژئوپلیتیکی روسیه سوق دهد همانگونه که ارمنستان همین مسیر را رفت.
در نهایت، این بحران میتواند نقطه عطفی در تحولات قفقاز باشد، منطقهای که آیندهاش بیش از هر زمان دیگر، به نوع تعامل میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بستگی دارد. پرسش اساسی اینجاست که آیا باکو و مسکو خواهند توانست از مسیر دیپلماسی و گفتگو از این بحران عبور کنند یا منطقه باید خود را برای دور تازهای از تنشهای راهبردی آماده کند. بنابراین، اگر مسیر کاهش تنش در پیش گرفته نشود، قفقاز جنوبی ممکن است وارد مرحلهای تازه از قطببندی و رقابت راهبردی شود که ورای معادلات سنتی دوران پساشوروی است.