واکاوی رویکرد محافل سیاسی و رسانهای ترکیه در قبال جنگ تحمیلی 12 روزه

در طول جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران اسلامی، نگرش کلی رسانهها و مطبوعات ترکیه حمایتی بوده و اکثر روزنامهها سعی داشتند قدرت نظامی رژیم صهیونیستی را ضعیف انعکاس دهند؛ معمولاً تصاویر صفحات اول روزنامهها به تخریب مناطق اسرائیل اختصاص داده شد و در گزارشها به ضربات و خساراتی که به این رژیم وارد میشد پرداختند.
دکتر حسن صادقیان کارشناس مسائل ترکیه
اندیشکده زاویه: سیاست ترکیه در قبال تحولات جهان اسلام و منطقه همواره در قالب گفتمان «منافع ملی» بوده است و براساس این رویکرد هم، همواره مواضع ثابتی در قبال رخدادها و مسائل اتخاذ نمیشود. معهذا، به نظر میرسد روند تحولات منطقه باعث شده است تغییری نسبی در مواضع و رویکرد مقامات سیاسی و حتی اجتماع و گروهها و جریانهای حزبی و جماعتی به وجود آید. به ویژه بعد از عملیات طوفان الاقصی و آغاز دوره جدیدی از تنش و درگیری میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، رهبران آنکارا نگران تبعات آن علیه کشورشان هستند و در اصل، همراهی با جهان اسلام و محکومیت جنایات اسرائیل جزو اولویتهای اصلی سیاست خارجی این کشور مبدل شده است.
در همین راستا، در طول 12 روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، رهبران ترکیه همواره با ادبیات مختلف تجاوز به حریم ایران را محکوم کردند و خواستار پایان دادن به این جنایات و توقف جنگ شدند.
اما سؤال مهم این است که آیا اساساً دورنمای ایدئولوژی سیاسی دولت حاکم، چشمانداز مبهم خود رئیس جمهور اردوغان، وزنکشی جریانهای مختلف مدعی قدرت، و قدرت و نفوذ جماعتها – طریقتهای دینی، اجازه خواهند داد این تغییر و تحول در سیاستهای منطقهای به ویژه در قبال مسائل جهان اسلام جامه عمل بپوشد؟ یا اینکه این رویکرد موقتی بوده و بعد از کاهش تنشها و درگیریها، بار دیگر رنگ عوض خواهد کرد و قالبی دیگر به خود خواهد گرفت؟
فرضیه اصلی این است که با توجه به گسترده شدن تنشها در منطقه و لجاجت و جری شدن رژیم صهیونیستی در تحقق رویای اسرائیل بزرگ، رهبران آنکارا را بالاجبار به سمت مقاومت خواهد کشاند و این مسئله تقابل میان ترکیه و اسرائیل را بیش از پیش تشدید خواهد کرد و احتمال درگیری میان این دو هم وجود خواهد داشت. با این وصف به نظر میرسد این فرضیه با اما و اگرهایی مواجه است؛ چرا که وابستگیهای میان ترکیه و نظام غربی به ویژه عضویت این کشور در ناتو و ارتباطات گسترده با ایالات متحده آمریکا، رهبران آنکارا را در تصمیم نهایی دچار تردید میکند و همواره تلاش میکنند میان جهان شرق و غرب معلق بمانند و سیاست تلرانس و مماشاتآمیز میان این دو جهان به نمایش بگذارند.
به نظر میرسد هنوز مسئله اصلی اسلامگرایان ترکیه «جهان اسلام و شرق» نیست؛ بلکه متصل به مسئله غرب و مدرنیسم هستند؛ به تبع آن، مسئله بحران کنونی جهان اسلام به ویژه مسئله غزه هم بیشتر به یک مسئله جزء و جناحی و حزبی تبدیل شده است تا مسئله ملی – هویتی و سیاسی- نظامی. همانطور که سیاست در ترکیه در دستان قدرت گروهگرایی است و حزب، انجمن، گروه مفاهیمی هستند که در تعامل با سیاست در ترکیه بسیار شنیده میشود؛ مسائل جهان اسلام و به ویژه فلسطین و روز قدس هم، بیشتر از آنکه ماهیت عدالتخواهی و آزادگی داشته باشد، دغدغه برخی گروههای سیاسی و جریانی است.
حتی برخی از تحلیلگران ترکیهای معتقدند موضوع غزه و جنایات اسرائیل برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه به یک مسأله داخلی تبدیل شده و مدتی به نمایشهای مداوم در مورد نقش ترکیه در تأمین صلح که بیشتر مصرف داخلی داشت مبدل گردیده و تاکنون نتوانسته در قبال حملات صهیونیستها، «ماهیت بازدارنده یا توقف رابطه» را به ذهن متبادر کند.
در این راستا به نظر میرسد همانطور که در سطور فوق گفته شد، خطر و تهدید آنقدر نزدیک است که رهبران ترکیه آن را به وضوح حس میکنند و کاملاً آگاهاند که هرگونه قصور و کوتاهی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی و نظامهای امپریالیستی این بار کشور خودشان را هم گرفتار خواهد کرد و بعید نیست همانطور که «دولت باغچلی» رهبر حزب ملیگرای حرکت ملی در این روزها تذکر داده بود «هدف نهایی اسرائیل، ترکیه است». وی این حملات را بخشی از یک سناریوی گسترده و هدفمند توصیف کرده و مدعی شده که پسِ این تحولات، ترکیه نشانه گرفته شده است.
از نظر باغچهلی «در نقطه کانونی این تحولات، بیتردید نام ترکیه قرار دارد. رژیم تروریستی اسرائیل میکوشد با بهرهبرداری از هر فرصت، دید و نفوذ منطقهای کشورمان را محدود کند، مسیر رسیدن به ترکیهای عاری از ترور را سد کند، و منطقه را به تاریکی و آشوب بکشاند. در بحران و آشوبی که با زنجیرهای از تحولات پیچیده در حال گسترش است، هدف نهایی پنهان، ترکیه است. اگر این مسئولیت نادیده گرفته یا به تعویق انداخته شود، با بحرانهایی روبهرو خواهیم شد که نهتنها اجتنابناپذیر، بلکه غیرقابل پیشبینیاند. ایالات متحده نیز باید موضع خود را مشخص کند و در سوی درست تاریخ و انسانیت قرار گیرد. از دید حزب حرکت ملی، تنها راه مهار اسرائیل، استفاده قاطعانه از قدرت است. زیرا دیگر گزینهای باقی نمانده است. دوران سخن و دیپلماسی به پایان رسیده و تلاشهای گفتوگوگرایانه دیگر تأثیرگذار نیستند».
در همین پیوند در طول جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران اسلامی، نگرش کلی رسانهها و مطبوعات ترکیه حمایتی بوده و اکثر روزنامهها سعی داشتند قدرت نظامی رژیم صهیونیستی را ضعیف انعکاس دهند؛ معمولاً تصاویر صفحات اول روزنامهها به تخریب مناطق اسرائیل اختصاص داده شد و در گزارشها به ضربات و خساراتی که به این رژیم وارد میشد پرداختند. به نظر میرسد سطح تحلیلها و نوع گزارش و واکنشها بیشتر متأثر از نگرشهای سیاسی و مذهبی این کشور بوده است؛ لذا در این مدت مطالب و گزارشات متعددی تولید شد که برخی واقعگرایانه، برخی مغرضانه و سوگیرانه بود؛ طوریکه برخی به چالشها و خلاهای امنیتی ایران توجه کردند، بعضی با اشاره تحسینگرایانه به قدرت موشکی ایران و برخی نیز با استدلالی بسیار مضحکانه بر این باور بودند یا چنین انعکاس میدادند که جنگ ایران و اسرائیل نمایشی بوده و هدف آن تحریف نگاهها از غزه بود!