نقش سازمان همکاری شانگهای در بازتعریف امنیت قفقاز و پیوند با سیاست انرژی ایران
با دگرگونی نظم امنیتی قفقاز پس از جنگهای قرهباغ و ورود مستقیم آمریکا به معادلات این منطقه، پرسش مهمی مطرح است: آیا سازمان همکاری شانگهای میتواند در بازتعریف امنیت قفقاز و پیوند دادن آن با سیاست انرژی ایران نقشی مؤثر ایفا کند؟
دکتر امین پرتو، پژوهشگر مطالعات امنیتی
اندیشکده زاویه: سازمان همکاریهای شانگهای به عنوان ترتیبات امنیتی میان کشورهای شرقی که ذیل هژمونی و اتحاد با ایالات متحده آمریکا قرار ندارند شکل گرفته است. تمایل به عضویت در این سازمان به عنوان سازوکاری جهت کاهش اختلافات سیاسی و امنیتی میان اعضای آن افزایش یافته است. با این حال در میان اعضای این سازمان، در مواردی، سطوحی بالایی از اختلافات امنیتی و سیاسی و حتی درگیریهای کم شدت نظامی روی داده است.
درگیری نظامی تاجیکستان و قرقیزستان بر سر اختلافات مرزی و تنش میان چین و هند بر سر مناطق مرزی تبت جنگ سه روزه هند و پاکستان در سال 2025 از این دست تنشها بوده است. ایران هم هر چند بسیار دیر به سازمان همکاری شانگهای پیوسته و عضو آن شده است. آیا این سازمان در بازتعریف امنیت منطقه قفقاز میتواند نقش موثری ایفا کند؟ و سیاست انرژی ایران در این بازتعریف امنیت در قفقاز چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟
تعریف جدید امنیت در قفقاز
نظم امنیتی در قفقاز تا پیش از سال 2020 و با وجود سقوط اتحاد شوروی در 1991، در سه دهه متوالی توسط روسیه تعریف میشد. سیاست روسیه نقش اساسی در شکست جمهوری آذربایجان در جنگ اول قرهباغ و برتری ارمنستان و نیز مهار تحولات درونی سیاسی گرجستان داشت. روسیه با حمایت تسلیحاتی از ارمنستان و حمله نظامی به گرجستان کوشش کرد تا این نظم را حفظ کند.
با تغییرات سیاسی داخلی در ارمنستان، افزایش قدرت اقتصادی و نظامی جمهوری آذربایجان، جنگ دوم قرهباغ در سال 2020 و شکست سنگین ارمنستان در این جنگ و بالاخره حمله روسیه به اوکراین و گرفتار آمدن در یک جنگ طولانی و فرسایشی، این نظم امنیتی از بیخ و بن دگرگون شد. پیروزی یک روزه باکو در جنگ سوم قرهباغ در سال 2023 وضعیت را به کلی تغییر داد. روسیه برای حمایت از ارمنستان و حفظ ارامنه در قرهباغ کاری نکرد.
در ادامه ارمنستان زیر سایه فشار و تهدید سنگین جمهوری آذربایجان و ترکیه، به تقلا افتاد. در حالی که ایران به صورت تلویحی ضامن تمامیت ارضی ارمنستان بود، ایروان فرانسه و هند را به عنوان حامیان جدید تسلیحاتی خود یافت. در ادامه اما تحولی تعجبآور رخ داد. برای اولین بار در تاریخ قفقاز، ایالات متحده آمریکا به صورت مستقیم وارد معادلات امنیتی این منطقه شد. دونالد ترامپ با میانجیگری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، توافق صلح میان دو کشور را در واشینگتن و در سال 2025 رقم زد. توافقی که خیال ارمنستان را از تجاوز نظامی باکو راحت میکرد و به جمهوری آذربایجان هم کوریدوری ترانزیتی برای اتصال به نخجوان از میان خاک ارمنستان میداد.
آمریکا پیش و پس از این توافق اقدامات دیگری برای تقویت حضور خود در قفقاز انجام داده است. از جمله حضور قابل توجه مستشاران نظامی آمریکا و برگزاری تمرینات آموزشی با ارتش ارمنستان از این دست اقدامات است. آمریکا همین طور پس از توافق واشینگتن، محدودیت صادرات اسلحه به جمهوری آذربایجان و ارمنستان را لغو کرده است. آمریکا همین طور تمایل دارد در روند اجرای کوریدور زنگزور فعالیت میدانی داشته باشد.
همزمان هم ارمنستان و هم جمهوری آذربایجان در حال هر چه بیشتر دور شدن از روسیه هستند. روسیه که زمانی تامین کننده تقریباً انحصاری تسلیحات برای هر دو کشور بود نقشاش را اکنون کاملاً از دست داده است. باکو هر چه بیشتر به اسرائیل، ترکیه، پاکستان و چین روی آورده است و ارمنستان هم یکسره متکی به هند و فرانسه شده است. ارمنستان در حال بازسازی سازمان اطلاعاتی خود و طرد عناصر روسگرا از آن و نیز متمایل به تخلیه خاک خود از نیروهای نظامی روسیه است. باکو هم پس از چند تنش عمده در روابطش با مسکو به دنبال نزدیک شدن هر چه بیشتر به غرب است.
بازتعریف امنیت قفقاز و پیوند با سیاست انرژی ایران
آیا امکان آن وجود دارد سازمان همکاری شانگهای به بازتعریف امنیت قفقاز و پیوند دادن آن با سیاست انرژی ایران کمک کند؟ برای تحقق چنین چیزی مشکلات بسیاری وجود دارد.
اولاً چنانکه گفتیم اختلافات سیاسی و امنیتی شدیدی میان اعضای خود سازمان همکاری شانگهای وجود دارد. این اختلافات سبب شده تا اعضای آن در خصوص عضویت اعضای جدید دست به گروکشی بزنند. برای مثال در جریان اجلاس قبلی سازمان، در حالی که جمهوری آذربایجان و ارمنستان هر دو به دنبال عضویت در سازمان بودند، اختلافات پاکستان و هند مانع از عضویت هر دو کشور شد.
ثانیاً سازمان همکاری شانگهای در حل و فصل بسیاری مسائل امنیتی مشترک از خود کُندی و ناتوانی نشان داده است. برای مثال این سازمان در حل و فصل اختلافات اعضای خود نتوانسته به فوریت عمل کند چه رسد به حل و فصل اختلافات کشورهایی که مانند جمهوری آذربایجان و ارمنستان هنوز عضو این سازمان نشدهاند.
ثالثاً باید به این مساله اشاره کرد که هر یک از اعضای سازمان شانگهای درگیر منافع و دسته بندی خاص خود در منطقه قفقاز هستند. برای مثال هند حامی ارمنستان و پاکستان حامی جمهوری آذربایجان است. چین هم به صورت نسبی حامی باکو است. موضع روسیه و ایران هم تا حد زیادی سردرگم و در نوسان و منفعل بوده است. در اختلافات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم این آمریکا بود که به عنوان بازیگر طرف ثالث که قابلیت اعتماد از سوی باکو و ایروان را داشت وارد عمل شد. به این دلیل ساده که روشن بود هیچ یک از این دو کشور اعتمادی به یک طرف ثالث واحد ندارند.
در چنین زمینهای، بازتعریف امنیت در قفقاز و پیوند دادن آن به سیاست انرژی ایران دشوار به نظر میرسد. اصولاً با توجه به موقعیت بینالمللی ایران، کشورهای این منطقه سعی دارند تا فاصله خود را با ایران حفظ کنند. حتی کشوری مانند جمهوری آذربایجان به یک «جمهوری اسلامی ایران دشمن» بیشتر احتیاج دارد تا یک «جمهوری اسلامی ایران دوست». به این دلیل ساده که از این طریق قصد دریافت حمایت بیشتر از اسرائیل و آمریکا را دارد. در حقیقت بیان خصومت با ایران برای باکو مفری است برای فرار کردن از زیر بار انتقادات حقوق بشری، کمک به دور زدن تحریم روسیه و اقداماتش علیه برخی کشورهای غربی مانند فرانسه. ارمنستان هم سعی دارد ضمن حفظ روابط دوستانه با ایران از حد معینی به ایران نزدیکتر نشود.
نتیجهگیری
ایران برای پیشبرد منافع خود در قفقاز به خصوص در حوزه انرژی با چند مشکل اساسی مواجه است. اولاً وزن تاثیرگذاری ایران در قفقاز به خودی خود کاهش یافته است. بازیگران جدیدی مثل هند، پاکستان، آمریکا، فرانسه و چین و بازیگرانی از گذشته مانند اسرائیل و ترکیه، وزن ایران را در معادلات این منطقه کم کردهاند و ایران از کم اثر شدن در قفقاز دچار مسائل و مشکلاتی است. ثانیاً خود سازمان همکاری شانگهای هم دچار مشکلات داخلی است که مانع فعالیت اثربخش و ثمربخش آن در مخاصمات بینالمللی شده است.
اختلافات میان اعضای آن عمیق است و در مواردی (مثل هند و پاکستان) کاملاً با هم دشمن هستند. پس توقع اینکه ایران از آن طریق دست به کاری بزند هم چندان قابل تحقق به نظر نمیرسد. به علاوه سیاست برخی از این اعضا با منافع ایران در قفقاز همخوانی ندارد. در زمینه انرژی هم ایران دچار کاستیهایی است که بازیگری فعالش در این منطقه را دشوار میکند.
تنها اتفاقی که شاید سبب دگرگونی در وضعیت تاثیرگذاری ایران در این منطقه شود وقوع بحرانی امنیتی (مانند بازگشت روسیه به قفقاز بعد از جنگ اوکراین یا دگرگونی سیاسی داخلی در جمهوری آذربایجان و ارمنستان یا خاتمه توافق واشینگتن) است که در آن صورت هم ایران به دلیل مشغولیتها در مسائل خاورمیانه عربی و فشارهای آمریکا و اسرائیل امکان کمی برای تاثیرگذاری خواهد داشت. به علاوه راه منافع ایران در قفقاز لزوماً از طریق سازمان همکاری شانگهای که راهی پرسنگلاخ است عبور نمیکند.





