معماری امنیتی آمریکا در قفقاز جنوبی؛ نقشه راهی برای مهار و انزوای ایران

  • 2025-10-27 08:30

تغییر در توازن‌های قدرت در قفقاز جنوبی، ما را ناچار به بازنگری در راهبردهای سیاست خارجی کشورمان می‌کند. در این شرایط، جمهوری اسلانی باید با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی، جایگاه خود را به عنوان بازیگر کلیدی در منطقه حفظ کند. این امر نیازمند توجه ویژه به تقویت روابط با کشورهای قفقاز جنوبی، به‌ویژه ارمنستان و آذربایجان، و ایجاد سازوکارهای جدید برای همکاری‌های منطقه‌ای است.

دکتر نوید کمالی، کارشناس مسائل راهبردی

اندیشکده زاویه: منطقه قفقاز جنوبی به عنوان یکی از کریدورهای ژئوپلیتیکی حیاتی در تقاطع اروپا و آسیا، همواره کانون توجه قدرت‌های بزرگ بوده و به عنوان «دروازه‌های اوراسیا» شناخته می‌شود. این منطقه از دیرباز صحنه رقابت‌های ژئوپلیتیکی بوده و اهمیت آن در دهه‌های اخیر با توجه به تحولات بین‌المللی و تغییر در توازن‌های قدرت جهانی، دوچندان شده است. در ماه‌های اخیر، شاهد تحولات شتابانی در این منطقه بوده‌ایم که نشان‌دهنده بازتعریف توازن‌های قدرت و تغییر در الگوهای سنتی همکاری‌هاست. آمریکا، با رویکردی نوین در سیاست خارجی خود، در تلاش است تا با استفاده از ظرفیت‌های بازیگران منطقه‌ای، نقشی پررنگ‌تر در مهندسی تحولات قفقاز ایفا کند. این تحولات پیامدهای مستقیمی بر منافع راهبردی کشورمان در حوزه‌های امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارد. در یاداشت پیش رو نگارنده با تحلیل این تحولات، به دنبال پاسخ به این پرسش است که نقش فزاینده آمریکا در قفقاز چگونه بر توازن‌های منطقه‌ای و منافع ملی کشورمان تأثیر خواهد گذاشت؟

بدون شک اهمیت این موضوع از آن جهت است که قفقاز جنوبی نه تنها به عنوان همسایه شمالی ایران، بلکه به عنوان حلقه اتصال بین غرب آسیا، اروپا و آسیای مرکزی، اهمیت راهبردی ویژه‌ای برای منافع ملی ما دارد و تحولات اخیر در این منطقه می‌تواند پیامدهای مستقیمی بر امنیت مرزی، تجارت خارجی، انتقال انرژی و جایگاه ژئوپلیتیکی کشورمان در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد. از این رو، تحلیل دقیق این تحولات و ارائه راهکارهای سیاستی مناسب، ضرورتی انکارناپذیر برای سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان کشورمان است.

تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و بازگشت آمریکا

قفقاز جنوبی در حال گذار از یک دوره تحول بنیادین است که با تغییر در الگوهای سنتی قدرت و نفوذ همراه شده است. جمهوری آذربایجان، با بهره‌گیری از موقعیت استراتژیک خود و کاهش تمرکز روسیه و ایران بر منطقه، در حال تبدیل شدن به بازیگر کلیدی در معادلات جدید منطقه‌ای است. دیدار اخیر رئیس‌جمهور آمریکا با همتای آذربایجانی خود در کاخ سفید و افزایش همکاری‌های نظامی و امنیتی دو کشور، نشان‌دهنده اهمیت روزافزون باکو در استراتژی واشنگتن برای بازآرایی منطقه قفقاز جنوبی است. این تحولات در حالی رخ می‌دهد که آمریکا در تلاش است با ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای جدید، بار مسئولیت‌های امنیتی را به دوش متحدان خود منتقل کند و خود را از نقش تضمین‌کننده اصلی امنیت زمینی دور کند.

رویکرد نوین آمریکا در قفقاز جنوبی با تلاش برای ایجاد معماری امنیتی مبتنی بر سه‌گانه اسرائیل، ترکیه و عربستان سعودی همراه است که در آن، آذربایجان به عنوان حلقه اتصال بین قفقاز جنوبی و غرب آسیا عمل می‌کند. این کشور با حفظ روابط نزدیک و همزمان با ترکیه و اسرائیل، موقعیت منحصربه‌فردی برای میانجی‌گری بین این دو قدرت منطقه‌ای به ویژه در پرونده سوریه دارد. همکاری آذربایجان در پرونده صلح غزه و مشارکت در گفتگوهای صلح ارمنستان و آذربایجان، نشان‌دهنده نقش فزاینده این کشور در معادلات امنیتی منطقه است. این تحولات از منظر راهبردی، چالش‌های جدیدی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد می‌کند، زیرا باکو در حال تبدیل شدن به یکی از مراکز اصلی تلاش‌های آمریکا برای مهار نفوذ ایران در منطقه است.

در این میان، توافق سه‌جانبه اخیر بین آمریکا، آذربایجان و ارمنستان برای ایجاد «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» موسوم به «کریدور ترامپ» که پیشتر کریدور زنگزور خوانده می‌شد و آذربایجان را با منطقه خودمختار نخجوان از طریق جنوب ارمنستان و در امتداد مرز کشورمان متصل می‌کند، ابعاد راهبردی جدیدی به تحولات منطقه بخشیده است. این کریدور ارتباطی نه تنها به معنای تغییر در توازن‌های ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی است، بلکه می‌تواند پیامدهای مستقیمی بر امنیت مرزی و منافع اقتصادی ایران داشته باشد. آمریکا با حمایت از این پروژه، در تلاش است تا شبکه‌ای از متحدان خود را در امتداد مرزهای شمالی ایران ایجاد کند که این امر نیازمند بازنگری در راهبردهای سیاست خارجی و دفاعی کشورمان است.

نکته قابل توجه در این تحولات، تغییر در رویکرد سنتی آمریکا نسبت به قفقاز جنوبی است که به صورت تاریخی در حوزه مسئولیت یوکام یا همان فرماندهی اروپایی این کشور (EUCOM) قرار داشت، اما اکنون شاهد همکاری‌های فزاینده بین سنتکام یا همان فرماندهی مرکزی آمریکا (CENTCOM) و مقامات آذربایجانی هستیم. این تغییر در ساختار فرماندهی، نشان‌دهنده اهمیت روزافزین قفقاز جنوبی در استراتژی آمریکا در غرب آسیا و تلاش برای ایجاد پیوند مستقیم بین این دو منطقه است. این امر می‌تواند به تغییر در توازن‌های سنتی قدرت در قفقاز جنوبی و کاهش نفوذ بازیگران سنتی مانند روسیه و ایران منجر شود.

بازیگران و منافع متعارض در قفقاز نوین

تحولات اخیر در قفقاز جنوبی نشان‌دهنده تغییر در الگوی رفتاری بازیگران اصلی منطقه است. آذربایجان با بهره‌گیری از پیروزی در قره‌باغ و کاهش تمرکز روسیه بر منطقه به دلیل جنگ اوکراین، در حال گسترش نفوذ خود در غرب آسیا و قفقاز جنوبی است. این کشور با تبدیل شدن به میانجی بین ترکیه و اسرائیل، موقعیت استراتژیک خود را تقویت کرده و به عنوان شریک کلیدی آمریکا در منطقه شناخته می‌شود. سیاست خارجی فعال باکو، که بر توسعه همکاری‌های نظامی، امنیتی و انرژی با غرب متمرکز است، چالش‌های جدیدی برای توازن‌های سنتی قدرت در منطقه ایجاد کرده است. این تحولات از منظر منافع ملی کشورمان، نیازمند توجه ویژه به تغییر در معادلات قدرت و بازنگری در راهبردهای تعامل با بازیگران منطقه‌ای است.

بایستی به این نکته توجه داشت که آذربایجان با بهره‌گیری از منابع انرژی غنی و موقعیت استراتژیک خود، در حال تبدیل شدن به یکی از بازیگران کلیدی در معادلات انرژی منطقه است. این کشور با توسعه همکاری‌های انرژی با اروپا و ترکیه، در حال کاهش وابستگی به روسیه و ایجاد مسیرهای جدید انتقال انرژی است که ایران را دور می‌زند. این امر متاسفانه به کاهش اهمیت ژئواستراتژیک کشورمان به عنوان کریدور اصلی انتقال انرژی در منطقه منجر خواهد شد. از سوی دیگر، تلاش‌های باکو برای تبدیل شدن به هاب اصلی انرژی و حمل‌ونقل در منطقه، چالش‌های جدیدی برای منافع اقتصادی کشورمان ایجاد می‌کند که نیازمند راهبردهای هوشمندانه برای حفظ جایگاه ایران در بازارهای انرژی منطقه است.

همزمان ارمنستان نیز در حال بازنگری در سیاست خارجی خود با تمرکز بر کاهش وابستگی به روسیه و تنوع‌بخشی به شرکای بین‌المللی است. درخواست ایروان برای پیوستن به پروژه «کریدور توسعه عراق» به رهبری ترکیه و تلاش برای احیای خط راه‌آهن گیومری-قارص، نشان‌دهنده تغییر در جهت‌گیری استراتژیک این کشور است. این تحولات در حالی رخ می‌دهد که ارمنستان برای نخستین بار به نزدیکی به حل اختلافات تاریخی خود با آذربایجان و ترکیه نزدیک شده است. این تغییر در سیاست خارجی ارمنستان، فرصت‌ها و تهدیدهای جدیدی برای کشورمان ایجاد می‌کند، زیرا کاهش نفوذ روسیه در ارمنستان می‌تواند به افزایش حضور سایر قدرت‌های خارجی، به‌ویژه آمریکا، در این کشور منجر شود.

تغییر در سیاست خارجی ارمنستان را می‌توان در چارچوب تلاش این کشور برای خروج از انزوای منطقه‌ای و ادغام در اقتصاد جهانی تحلیل کرد. ایروان با درک اینکه وابستگی بیش از حد به روسیه، امنیت و توسعه اقتصادی این کشور را تهدید می‌کند، در حال بازنگری در راهبردهای کلیدی خود است. این تحولات از منظر راهبردی، فرصت‌های جدیدی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد می‌کند، زیرا ارمنستان به دنبال تنوع‌بخشی به شرکای تجاری و سیاسی خود است و این امر می‌تواند با رعایت ملاحظاتی از سوی ایروان به افزایش همکاری‌های دوجانبه بین تهران و ایروان نیز منجر شود. با این حال، این فرصت‌ها با تهدیدهایی همراه است، زیرا آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن نیز در تلاش برای افزایش نفوذ خود در ارمنستان هستند.

ترکیه نیز با بهره‌گیری از کاهش نفوذ ایران و روسیه در منطقه، در حال تقویت جایگاه خود به عنوان قدرت برتر در قفقاز جنوبی است. این کشور با استفاده از روابط تاریخی و فرهنگی با آذربایجان و ارمنستان، در حال ایفای نقش کلیدی در مهندسی تحولات منطقه است. حمایت آنکارا از پروژه‌های ارتباطی مانند کریدور ترامپ و تلاش برای ایجاد کریدورهای حمل‌ونقل جدید، نشان‌دهنده اهداف بلندمدت ترکیه برای تبدیل شدن به هاب اصلی انرژی و حمل‌ونقل در منطقه است.

این تحولات از منظر راهبردی، نیازمند توجه ویژه به تغییر در نقش ترکیه در معادلات منطقه‌ای و بازنگری در راهبردهای تعامل با این کشور است. ترکیه با بهره‌گیری از ظرفیت‌های نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک خود، در حال تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی در معادلات قفقاز جنوبی است. این کشور با استفاده از روابط نزدیک با آذربایجان و تلاش برای بهبود روابط با ارمنستان، در حال ایجاد یک کمربند نفوذ در شمال غربی ایران است. این امر می‌تواند پیامدهای مستقیمی بر امنیت و منافع اقتصادی کشورمان داشته باشد، زیرا ترکیه در حال تبدیل شدن به رقیب اصلی ایران در حوزه انرژی و حمل‌ونقل منطقه است. این تحولات، نیازمند بازنگری در راهبردهای تعامل با ترکیه و استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک برای مدیریت رقابت‌ها و همکاری‌های منطقه‌ای است.

روسیه نیز با درگیر بودن در جنگ اوکراین و کاهش تمرکز بر قفقاز جنوبی، در حال از دست دادن جایگاه سنتی خود به عنوان تضمین‌کننده اصلی امنیت در منطقه است. با این حال، مسکو همچنان ابزارهای قابل توجهی برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقه دارد، از جمله حضور نظامی در ارمنستان و روابط تاریخی با بازیگران منطقه‌ای. این وضعیت، پیچیدگی‌های جدیدی را برای سیاست خارجی کشورمان ایجاد می‌کند، زیرا کاهش نفوذ روسیه می‌تواند به افزایش حضور آمریکا و متحدانش در منطقه منجر شود که این امر نیازمند راهبردهای هوشمندانه برای حفظ توازن در مناسبات با قدرت‌های بزرگ است.

روسیه با درک اینکه کاهش نفوذ خود در قفقاز جنوبی می‌تواند به افزایش حضور رقبا، به‌ویژه آمریکا، در این منطقه منجر شود، در تلاش است تا از طریق ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی، جایگاه خود را حفظ کند. این کشور با استفاده از روابط تاریخی با ارمنستان و همکاری‌های انرژی با آذربایجان، همچنان یکی از بازیگران کلیدی در معادلات منطقه باقی مانده است. این تحولات از منظر راهبردی، فرصت‌ها و تهدیدهای جدیدی برای ایران ایجاد می‌کند، زیرا کاهش نفوذ روسیه می‌تواند به افزایش استقلال عمل بازیگران منطقه‌ای منجر شود که این امر هم فرصت‌های جدیدی برای همکاری‌های منطقه‌ای ایجاد می‌کند و هم تهدیدهایی برای توازن‌های سنتی قدرت به همراه دارد.

پیامدها برای منافع ملی ایران

تحولات اخیر در قفقاز جنوبی و نقش فزاینده آمریکا در منطقه، پیامدهای چندوجهی برای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران دارد. از منظر امنیتی، افزایش حضور نظامی و امنیتی آمریکا در قفقاز جنوبی، به‌ویژه از طریق همکاری با آذربایجان، می‌تواند به ایجاد کمربندی از متحدان واشنگتن در امتداد مرزهای شمالی کشورمان منجر شود. این امر، چالش‌های جدیدی برای امنیت مرزی و دفاعی ایران ایجاد می‌کند و نیازمند بازنگری در راهبردهای دفاعی و امنیتی است. از سوی دیگر، ایجاد کریدورهای ارتباطی جدید مانند کریدور ترامپ که در امتداد مرزهای شمال غرب ایران قرار دارند، می‌تواند پیامدهای مستقیمی بر امنیت ملی و تمامیت ارضی کشورمان داشته باشد.

افزایش حضور نظامی آمریکا در قفقاز جنوبی، می‌تواند به تغییر در توازن‌های نظامی در منطقه منجر شود که این امر نیازمند توجه ویژه به تقویت توانمندی‌های دفاعی و امنیتی در مرزهای شمالی کشورمان است. این تحولات همچنین می‌تواند به افزایش فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و متحدانش در امتداد مرزهای کشورمان منجر شود که این امر، چالش‌های جدیدی برای امنیت ملی ایران ایجاد می‌کند. از این رو، نیازمند بازنگری در راهبردهای دفاعی و امنیتی با توجه به تغییر در توازن‌های قدرت در قفقاز جنوبی هستیم.

از منظر اقتصادی، تحولات در قفقاز جنوبی می‌تواند هم فرصت‌ها و هم تهدیدهایی برای کشورمان ایجاد کند. از یک سو، توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل و انرژی در منطقه می‌تواند فرصت‌های جدیدی برای همکاری‌های منطقه‌ای و افزایش تجارت فراهم کند. از سوی دیگر، ایجاد مسیرهای جایگزین برای انتقال انرژی و کالا که ایران را دور بزنند، می‌تواند به کاهش اهمیت ژئواستراتژیک کشورمان به عنوان کریدور اصلی انتقال انرژی منجر شود. این تحولات، نیازمند توجه ویژه به توسعه زیرساخت‌های ملی و تقویت جایگاه کشورمان به عنوان هاب اصلی انرژی و حمل‌ونقل در منطقه است.

توسعه کریدورهای ارتباطی جدید در قفقاز جنوبی می‌تواند به تغییر در الگوهای تجارت منطقه‌ای منجر شود که این امر، پیامدهای مستقیمی بر منافع اقتصادی ایران دارد. از یک سو، این کریدورها می‌توانند فرصت‌های جدیدی برای صادرات کالاهای ایرانی به بازارهای اروپایی و آسیایی ایجاد کنند. از سوی دیگر، این کریدورها می‌توانند به کاهش وابستگی کشورهای منطقه به مسیرهای ترانزیتی ایران منجر شوند که این امر، تهدیدی برای منافع اقتصادی کشورمان است. این تحولات، نیازمند راهبردهای هوشمندانه برای حفظ و تقویت جایگاه ایران به عنوان کریدور اصلی ارتباطی بین شمال و جنوب، شرق و غرب است.

از منظر سیاسی و دیپلماتیک، تحولات در قفقاز جنوبی نیازمند بازنگری در راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. افزایش نفوذ آمریکا در منطقه، ضرورت تقویت دیپلماسی فعال و چندوجهی را دوچندان می‌کند. کشورمان باید با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، ائتلاف‌های منطقه‌ای جدیدی را برای مقابله با تلاش‌های آمریکا برای مهار نفوذ خود در قفقاز ایجاد کند. این امر نیازمند توجه ویژه به تقویت روابط با بازیگران کلیدی منطقه مانند روسیه، ترکیه و چین و همچنین توسعه همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با کشورهای قفقاز است.

به طور کلی و با عنایت به آنچه بیان شد، تغییر در توازن‌های قدرت در قفقاز جنوبی، ما را ناچار به بازنگری در راهبردهای سیاست خارجی کشورمان می‌کند. در این شرایط، جمهوری اسلانی باید با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی، جایگاه خود را به عنوان بازیگر کلیدی در منطقه حفظ کند. این امر نیازمند توجه ویژه به تقویت روابط با کشورهای قفقاز جنوبی، به‌ویژه ارمنستان و آذربایجان، و ایجاد سازوکارهای جدید برای همکاری‌های منطقه‌ای است. از سوی دیگر، کشورمان باید با استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک، با تلاش‌های آمریکا برای مهار نفوذ خود در منطقه مقابله کند و ائتلاف‌های منطقه‌ای جدیدی را برای حفظ توازن در معادلات قدرت ایجاد کند.

مطالب بیشتر:

پیام صلح رئیس جدید سازمان دیانت ترکیه: جهان اسلام باید فوراً به ریشه‌های خود بازگردد

پروفسور دکتر صافی آرپاگوش، رئیس امور دینی، اظهار داشت که جهان اسلام باید فوراً سفری را برای بازگشت به ریشه‌های خود آغاز کند و گفت: «نسخه نجات مسلمانان و تمام…

نشست مشترک «تحولات قفقاز جنوبی؛ چالش‌ها و فرصت‌های ژئوپلیتیک» اندیشکده زاویه برگزار شد.

در نشست تخصصی «تحولات قفقاز جنوبی» اندیشکده زاویه که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، دکتر سعدالله زارعی توافق اخیر آذربایجان و ارمنستان را اقدامی آمریکایی با ماهیت امنیتی –…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی

پیام صلح رئیس جدید سازمان دیانت ترکیه: جهان اسلام باید فوراً به ریشه‌های خود بازگردد

پیام صلح رئیس جدید سازمان دیانت ترکیه: جهان اسلام باید فوراً به ریشه‌های خود بازگردد

معماری امنیتی آمریکا در قفقاز جنوبی؛ نقشه راهی برای مهار و انزوای ایران

معماری امنیتی آمریکا در قفقاز جنوبی؛ نقشه راهی برای مهار و انزوای ایران

نشست مشترک «تحولات قفقاز جنوبی؛ چالش‌ها و فرصت‌های ژئوپلیتیک» اندیشکده زاویه برگزار شد.

نشست مشترک «تحولات قفقاز جنوبی؛ چالش‌ها و فرصت‌های ژئوپلیتیک» اندیشکده زاویه برگزار شد.

تأملی در سناریوی تبدیل قفقاز جنوبی به «جبهه جنوبی» جدید ناتو علیه روسیه

تأملی در سناریوی تبدیل قفقاز جنوبی به «جبهه جنوبی» جدید ناتو علیه روسیه

ضرورت رویکرد راهبردی ایران در برابر کریدور موسوم به مسیر ترامپ

ضرورت رویکرد راهبردی ایران در برابر کریدور موسوم به مسیر ترامپ

سفر منطقه‌ای اردوغان به سه کشور عربی؛ ابعاد، اهداف و پیامدها

سفر منطقه‌ای اردوغان به سه کشور عربی؛ ابعاد، اهداف و پیامدها