ترکیه چه باید بکند؟ اسرائیل در حال استقرار موشک در جزایر یونان است!
بحران در آبهای شرق مدیترانه و دریای اژه بیش از هر زمان دیگری در حال تشدید است؛ در مرکز این مجادله ادعایی مبنی بر «استقرار موشکهای اسرائیلی در جزایر یونان در دریای اژه» قرار دارد. در حالی که روند تدارکات و استقرار سامانههای اسرائیلی همچون اسپایک و پالز در محور یونان – اسرائیل ادامه دارد، علاقه به خانواده سیستمهای باراک در چارچوب معماری دفاع هوایی چندلایه (سپر آشیل) نیز مشاهده میشود.
اندیشکده زاویه: بخش مربوط به قبرس جنوبی در این چهارچوب، با سرعت بیشتری به پیش میرود. خبرگزاری رویترز در ۵ دسامبر سال گذشته گزارش داد که رسانههای محلی از تحویل گرفتن سامانه پدافند هوایی «باراک اِم ایکس» ساخته اسرائیل توسط دولت قبرس جنوبی خبر دادهاند. این خبرگزاری در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵ نیز نوشت که آنکارا این گزارشها را «به دقت زیر نظر دارد.» در رسانههای قبرس جنوبی نیز اخباری درباره «عملیاتی شدن کامل» این سامانه منتشر شد. اگرچه در گفتار عمومی گاهی از عبارات غیرتخصصی مانند «گنبد آهنین قبرس جنوبی» استفاده میشود، اما باراک اِم ایکس، «گنبد آهنین» نیست. این سامانه نشاندهنده یک خانواده از سیستمها با قابلیتهای عملیاتی در سطوح مختلف و گزینههای برد بیشتر است.
ترکیه به دلیل اینکه نتوانست سامانههای پاتریوت را از آمریکا دریافت کند، برای تأمین نیازهای پدافند هوایی خود، سیستم اس-۴۰۰ را از روسیه خریداری کرد. اگرچه این تصمیم با تأکید بر حق حاکمیت ملی، به عنوان گامی در راستای «استقلال راهبردی» ارائه شد، اما به اعمال تحریمهای کاتسا توسط آمریکا و اخراج ترکیه از برنامه جنگنده اف-۳۵ منجر گردید. در نتیجه، ترکیه عملاً نتوانست از این سامانه به طور کامل استفاده کند. در مقابل، اسرائیل با هماهنگی با آمریکا و غرب، به راحتی میتواند سامانههایی مانند باراک اِم ایکس را در قبرس جنوبی و جزایر یونان مستقر نماید. این وضعیت، یک موازنه امنیتی دوگانه در منطقه ایجاد کرده است؛ در حالی که ترکیه با تحریمها محدود شده، اسرائیل و متحدانش میتوانند آزادانه شبکههای دفاعی خود را در همین منطقه تقویت کنند.
اینها برای ترکیه چه معنایی دارد؟
احتمال ادغام محور اژه – قبرس تحت یک چتر واحد پدافند هوایی/هشدار زودهنگام: اگر عناصر تقویتشده با فناوری اسرائیل در جزایر یونان عملیاتی شوند، ممکن است یک «اتصال» در لایه داده و شناسایی با شبکه «باراک اِم ایکس» در قبرس جنوبی ایجاد شود. این امر، یک پوشش شناسایی و نظارتی ایجاد میکند که آزادی عمل هوایی – دریایی ترکیه و جمهوری ترک قبرس شمالی را محدود میکند.
تکیه دادن قدرت آتش به جزایر: برنامه یونان برای استقرار سامانههایی مانند «اسپایک انالاواس» و «پالز» در جزایر و خطوط تراکیه/اژه، هنگامی که با پلتفرمهای کمقابلبیت و واحدهای ویژه دریایی ترکیب شود، نمایه بازدارندگی را افزایش میدهد.
آستانه سیاسی/روانشناختی: «موشکهای اسرائیلی در جزایر» میتواند یک ضریب فزاینده فشار ایجاد کند و موازنه را در میز مذاکره به نفع یونانیهای قبرس و یونان تغییر دهد. این معادله، صرفاً نظامی نیست. بلکه با ایده دولت واحد در قبرس (تصوری مبتنی بر مرکزیت یونانیها که جایگاه طرف ترک را تحلیل میبرد) نیز درهم تنیده است. (نکته: در زمان نگارش این متن، انتخابات حیاتی جمهوری ترک قبرس شمالی در معادله اژه و شرق مدیترانه هنوز به نتیجه نرسیده بود). استقرار «باراک اِم ایکس»، عرصه مانور قبرس جنوبی را در میز مذاکره گسترش میدهد. انباشت ظرفیت نظامی در اطراف گفتمان «فدراسیون»، عدم تقارن در میز مذاکره را تشدید میکند. اعزام یک تیم نظامی آمریکا در اوایل سال ۲۰۲۵ برای ارزیابی ارتقاءهای دفاعی در قبرس جنوبی، نشانه دیگری از استحکام زیرساخت غربی در اطراف این جزیره است. وقتی این محور در کنار اقدامات عملی اسرائیل برای استفاده از قبرس جنوبی به عنوان یک گره پیشرفته دیدبانی/پشتیبانی (مانند رزمایش، اشتراک اطلاعات، تسهیلات دسترسی) تحلیل شود، «هندسه محاصره» در شرق مدیترانه آشکار میشود.
در محور لبنان و غزه: با وجود برقراری آتشبس به صورت فنی، ادامه حملات اسرائیل به لبنان نشان میدهد که منطقه تنها شاهد یک دوره «موقت سکوت» است. حملات به ویژه علیه زیرساختهای شهری، تاسیسات ساختمانی و تولیدی، نشان میدهد که عملیات به توجیهات نظامی محدود نمانده است. این وضعیت از منظر حقوق بینالملل بحثبرانگیز است، زیرا کنوانسیونهای ژنو به صراحت حمله مستقیم به اهداف غیرنظامی را ممنوع کرده است.
از منظر لبنان، وضعیت بسیار شکننده است؛ این کشور از یک سو تحت فشار غرب و به ویژه آمریکا برای خلع سلاح حزب الله قرار دارد و از سوی دیگر با عملیات فرامرزی اسرائیل مواجه است. اسرائیل این حملات را با استناد به «امنیت و بازدارندگی» توجیه میکند؛ اما تلفات فزاینده غیرنظامیان و تخریب زیرساختها، این استدلال را در افکار عمومی جهانی تضعیف میکند. در نتیجه، نه در سطح دیپلماتیک و نه انسانی، نمیتوان از ثبات پایدار سخن گفت و تنش بین طرفین روزبهروز بر قابلیت تبدیل شدن به یک درگیری منطقهای میافزاید.
در محور غزه، باز بودن یا نبودن گذرگاه رفح و جریان کمکهای بشردوستانه، شکنندگی آتشبس را آشکار میکند: در پخش زنده اخیر، اشاره شده که گذرگاه محدود/بسته است و کمکها در سطح بحرانی پایینی قرار دارد. این وضعیت، بحث بر امنیت مسیرهای دریایی شرق مدیترانه و کریدورهای بشردوستانه را داغ کرده است. احتمالاً سامانههای مستقر در جزایر (در صورت تحقق) نه تنها برای بازدارندگی، بلکه به این سؤال که «کنترل امنیت دریایی/تدارکات بشردوستانه در دست کیست؟» نیز گره خواهد خورد.
در تصویر کلان، تمایل آمریکا و اسرائیل به «سلطه واحد» در شرق مدیترانه، با رقابت بر سر کریدورهای انرژی و مناطق انحصاری اقتصادی در دریا همپوشانی دارد.
در بخش خاورمیانهای این تصویر، اعلام امروز ترامپ مبنی بر اینکه «به زودی ممکن است پیمانهای ابراهیم گسترش یابد» را میتوان به عنوان نشانهای از منطق محاصرهای خواند که پیوندهای نهادی اسرائیل با جهان عرب را گسترش میدهد. چنین حلقه ژئوپلیتیکی میتواند از طریق محور یونان-قبرس جنوبی-اسرائیل به سمت شرق مدیترانه نیز امتداد یابد.
ترکیه چه باید بکند؟
تقویت حضور نظامی در قبرس شمالی و اجرای سریع اقدامات دیپلماتیک برای حفظ توازن در منطقه ضروری است. ترکیه نباید صرفاً با بیانیههای سیاسی، بلکه باید با گامهای بازدارنده میدانی با این استراتژی محاصره مقابله کند. باید به افکار عمومی جهانی به وضوح نشان داده شود که ائتلاف اسرائیل و قبرس جنوبی، صلح منطقهای را تهدید میکند.
علاوه بر این، باید موارد زیر انجام شود:
- ارائه گزارشها و اقدامات منظم در پلتفرم سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ناتو مبنی بر اینکه تسلیحاتی کردن جزایر صلح را تهدید میکند و باید مرزهای مناطق دریایی مشخص شود.
- تسریع در توافقهای مربوط به منطقه انحصاری اقتصادی (EEZ) و فلات قاره.
- ایجاد کانالهای ارتباطی سریع و قابل اعتماد در زمان بحران؛ ایجاد خطوط فنی مشابه «خطوط قرمز» با بازیگرانی مانند آنکارا-آتن-تل آویو-واشنگتن، تدوین پروتکلهای رویدادمحور و مکانیسمهای رسانهای/دیپلماتیک هماهنگ.
- در نهایت، انعطافپذیری؛ دوری از گیر افتادن در بلوکها و در صورت لزوم، دنبال کردن راههای تعادلبخشی عملگرایانه با قدرتهای بزرگی مانند روسیه و چین، و حفظ تنش تحت کنترل با بازدارندگی متناسب اما مؤثر در صحنه.
حضور نظامی اسرائیل در قبرس تنها یک مشکل امنیتی برای ترکیه نیست؛ بلکه به معنای جبههای جدید در رقابت ژئوپلیتیک شرق مدیترانه است. هنگامی که بحثهای فدراسیون همراه با آمادگیهای نظامی مورد بررسی قرار میگیرد، باید این را به عنوان یک تهدید راهبردی علیه حضور ترکیه در منطقه تفسیر کرد. سکوت ترکیه در برابر این تحولات میتواند در آینده به بهای بسیار سنگینتری منجر شود.
منبع: aydinlik





