ورود آرام انگلستان به بازی بزرگ جدید در قفقاز جنوبی

رقابت استعماری قرن نوزدهم میان امپراتوریهای روسیه و انگلیس بر سر تسلط بر آسیای مرکزی و قفقاز، معروف به «بازی بزرگ»، امروزه در قالبی جدید و با بازیگرانی متفاوت در حال احیا است. اکنون، انگلیس پس از برگزیت و با هدف بازیابی نقش جهانی خود، در «بازی بزرگ جدید» و در تقابل با نفوذ فزاینده چین، به میدان رقابت در کریدور راهبردی زنگزور در قفقاز جنوبی پای گذاشته است.
حامد حکمتآرا، پژوهشگر دکتری ژئوپلیتیک دانشگاه تهران
اندیشکده زاویه: بازی بزرگ به رقابت راهبردی، سیاسی و نظامی بین امپراتوریهای انگلستان و روسیه در قرن ۱۹ گفته میشود که تمرکز آن بر منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بود. رقابتی که با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ و امتداد قلمرو روسیه به عنوان امپراتوری رقیب انگلستان به مناطق مرزی هند به عنوان بزرگترین و مهمترین مستعمره انگلستان انجام میگرفت. هدف دیگر انگلستان از بازی بزرگ قرن 19 علاوه بر محافظت از مستعمره مهم خود یعنی هند در برابر تهدید نفوذ روزافزون روسیه، ایجاد دولتهای حائل مانند افغانستان در راستای تحقق همین هدف بود.
اما هدف روسیه از این بازی کاملاً در تناقض با هدف انگلستان بود؛ روسیه گسترش نفوذ به سمت جنوب و دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس و اقیانوس هند را مدنظر داشت تا با توجه به دسترسی خود به آبهای سرد اقیانوس منجد شمالی در شمال و همچنین اقیانوس آرام در شرق به قدرت برتر جهان تبدیل شود؛ چراکه روسیه با توجه به اینکه با مستعمرات خود پیوستگی سرزمینی داشت، به عنوان قدرت بری و انگلستان که مستعمرات آن در همهجای دنیا و از جمله در سواحل اقیانوسها و دریاهای مختلف پراکنده شده بودند، به عنوان قدرت بحری شناخته میشد. روسیه میتوانست همزمان با قدرت بری با تبدیل شدن به قدرت بحری، ضعف در این زمینه را جبران و با فاصله به عنوان قدرت بلامنازع جهان شناخته شود.
ایران، افغانستان و بازی بزرگ قرن 19
افغانستان به عنوان سرزمینی که حائل بین مستعمرات امپراتوریهای روسیه و انگلستان بود، مرکز اصلی رقابت ابرقدرتهای جهان در بازی بزرگ قرن 19 محسوب میشد. انگلستان سعی داشت دولتهای دستنشانده در افغانستان برسر کار بیاورد تا مدافع منافع انگلستان باشند. بر همین اساس حتی با هدف دولت-ملتسازی و ایجاد هویت مستقل، بخشهایی از شرق ایران از جمله شهر تاریخی هرات خراسان را به زور و تهدید جدا و به این کشور جدید ملحق نمود.
افغانستان نسبت به ایران برای انگلستان مهمتر بود؛ چون شرایط سیاسی آن شبیه به آسیای مرکزی بود و هر لحظه احتمال تصرف این سرزمین از سوی روسیه و دسترسی ابرقدرت رقیب به مرزهای هند وجود داشت؛ برخلاف ایران که حکومت قاجار بر آن حاکم بود، سابقه جنگهای ایران و روس به فرماندهی عباس میرزای قاجار را در کارنامه خود داشت و خطر کمتری جهت تصرف آن احساس میشد. اما برعکس برای روسیه، ایران نسبت به افغانستان مهمتر بود؛ چون تصرف افغانستان، روسها را صرفاً به مرزهای هند به عنوان مستعمره اصلی امپراتوری رقیب میرساند؛ در حالی که ایران میتوانست راهبرد بزرگ روسیه جهت دسترسی به آبهای گرم و تبدیل شدن به قدرت بحری را تسهیل نماید. بر همین اساس، هردو امپراتوری با شدتها و اهداف مختلف به دنبال نفوذ در ایران و افغانستان بودند. این بازی قدیمی و پرهزینه نهایتاً با سقوط امپراتوری روسیه در سال 1917 پایان یافت.
انگلستان و بازی بزرگ جدید
بازی بزرگ جدید که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 در آسیای مرکزی و قفقاز شروع شده است، در ابتدا مبتنی بر دسترسی بیشتر به منابع انرژی این منطقه بود؛ اما به تدریج موضوعات ژئوپلیتیکی از جمله بحث کریدورها نیز در همین راستا به این بازی راه یافتند. در این بازی جدید در کنار ابرقدرتهای آمریکا، روسیه و اخیراً چین، قدرتهای منطقهای از جمله ایران و ترکیه نیز کمابیش حضور دارند. اما انگلستان در ابتدای این دوره به جای رقابت مستقیم، نقش خود در این منطقه را به تقویت روابط دیپلماتیک، همراهی با برنامههای نظامی و امنیتی آمریکا در چارچوب ناتو و مشارکت در پروژههای اقتصادی و انرژی تغییر داد.
با این حال به نظر میرسد انگلستان به ویژه پس از برگزیت به دنبال جایگاه مستقلتری در اروپا و جهان و احیای جایگاه گذشته خود است و میخواهد در قفقاز جنوبی نیز مستقل از آمریکا ورود نماید. بر همین اساس، اخیراً و پس از امضای توافق صلح 2025 قفقاز، استفان داوتی وزیر مشاور انگلستان در امور اروپا، آمریکای شمالی و سرزمینهای فرادریایی به جمهوری آذربایجان و ارمنستان سفر و با الهام علیاف و نیکول پاشینیان دیدار کرد. او در این سفر ضمن صحبت درباره چشماندازهای توسعه روابط انگلستان با جمهوری آذربایجان و ابراز رضایت از وضعیت فعلی روابط سیاسی، همچنین از آمادگی لندن برای ارتقای روابط با ارمنستان به سطح مشارکت راهبردی و پیگیری مستمر این هدف خبر داد.
انگلستان و کریدور زنگزور
به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی ورود انگلستان به بازی بزرگ جدید در قفقاز جنوبی، این بار در رقابت با نفوذ فزاینده چین در این منطقه است و نه نفوذ رو به کاهش روسیه؛ چراکه کریدور زنگزور بخشی از شبکههای ترانزیتی و انرژی بینالمللی است که چین از طریق اجرای ابتکار کمربند و جاده به دنبال توسعه آن و اعمال حمایتهای مختلف از کشورهای واقع در مسیر این ابتکار است. با توجه به اهمیت بالای کریدور زنگزور که با توجه به اظهارات اخیر رئیسجمهوری آذربایجان میتواند نقطه تلاقی کریدورهای بینالمللی شمال–جنوب و شرق–غرب باشد، انگلستان احتمالاً جهت تقویت موضع آمریکا در این کریدور و جلوگیری از تسلط چین بر آن ورود کرده است.
در این راستا انگلستان میتواند در همکاری با آمریکا و دیگر شرکای غربی خود، سرمایهگذاری در پروژههای زیربنایی در قفقاز جنوبی را تقویت کند و همزمان همکاریهای امنیتی و کنترل جریان کالا و افراد را نیز پیگیری نماید. انگلستان همچنین احتمالاً سعی میکند با حمایت از متحدان محلی خود مانند ارمنستان که از مشارکت راهبردی با آن سخن گفته و گرجستان که خواهان روابط نزدیکتر با اروپاست، به تدریج دامنه نفوذ خود در قفقاز جنوبی را افزایش داده و مانع تقویت نفوذ چین در این منطقه شود. در نتیجه، انگلستان احتمالاً در کریدور زنگزور به صورت یک بازیگر دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی ورود خواهد کرد و نه نظامی و هدف اصلی این کشور، ایجاد توازن در رقابت بین چین و آمریکا و جلوگیری از تسلط کامل و صرف یکی از این دو ابرقدرت بر این باریکه راهبردی است.