استفاده ابزاری از «ارامنه» برای تطهیر چهره خونین اسرائیل در «غزه»

نتانیاهو با بازکردن زخم تاریخی کشتار ارامنه به دنبال مهندسی افکار عمومی است تا چهره خونین اسرائیل در غزه را در پوشش دفاع از عدالت تاریخی تطهیر کرده و همزمان با زیر سئوال بردن روایت ترکیه، میدان رقابت منطقهای را به سود تلآویو بازتنظیم کند.
فرشید پرهام کارشناس مسائل قفقاز
اندیشکده زاویه: روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی که طی سالهای اخیر به واسطه مواضع تند آنکارا در برابر سیاستهای تلآویو در قبال فلسطینیان همواره دچار تنش و نوسان بوده، اکنون با اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل وارد مرحلهای تازه از بحران شده است.
نتانیاهو سهشنبه (۲۶ آگوست / 4 شهریور) در اقدامی بیسابقه کشتار ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی در سال 1915 را «نسلکشی» خواند تا به اذعان خود اولین نخست وزیر و بالاترین مقام ارشد صهیونیست باشد که مبادرت به این کار کرده است. واکنش ترکیه نیز فوری و شدید بود و وزارت خارجه این کشور اظهارات نتانیاهو را تلاشی آشکار برای سرپوش گذاشتن بر آنچه در غزه میگذرد قلمداد کرد.
اگرچه این موضعگیری در ظاهر به یک واقعه تاریخی بازمیگردد اما در واقع باید آن را اقدامی حسابشده و تاکتیکی در بستر پرتنش جنگ غزه و رقابتهای ژئوپلیتیکی منطقهای دانست. برای ترکیه پرونده نسلکشی ارامنه همواره خط یک قرمز ملی بوده و هرگونه اظهارنظر خارجی در این زمینه با واکنشی تند از سوی آنکارا همراه شده است. بنابراین، چنین اقدامی میتواند مناسبات اقتصادی و سیاسی میان ترکیه و اسرائیل را به شدت تحتالشعاع قرار دهد.
تا پیش از این، اسرائیل همواره با احتیاط از ورود به این مسئله حساس پرهیز میکرد. دلیل اصلی این امر، اهمیت راهبردی روابط با ترکیه بود، چرا که آنکارا یکی از معدود متحدان مسلمان تلآویو در منطقه محسوب میشد. سکوت اسرائیل در قبال پرونده ارامنه بخشی از همان محاسبات امنیتی و سیاسی بود که به تداوم همکاری دو طرف کمک میکرد.
اکنون اما شرایط متفاوت است و جنگ غزه روابط آنکارا و تلآویو را به پایینترین سطح خود رسانده و دولت اردوغان هر چند در ظاهر به یکی از منتقدان جدی و پرصدای کابینه اسرائیل تبدیل شده است. در چنین فضایی، نتانیاهو میکوشد با گشودن پروندهای تاریخی، از حساسیتهای ترکیه بهرهبرداری سیاسی کند و در عین حال مشروعیت اخلاقی این کشور در انتقاد از اسرائیل را زیر سؤال ببرد.
اظهارات نتانیاهو در حقیقت تلاشی برای بیاعتبار ساختن روایت ترکیه درباره موضوع ارامنه و وارد آوردن فشار سیاسی و روانی بر آنکاراست. تلآویو تلاش میکند از طریق بازخوانی یک تراژدی تاریخی، جایگاه سیاسی و تبلیغاتی خود را در مقابل ترکیه ارتقا دهد.
از سوی دیگر، ترکیه در شمال سوریه حضور نظامی دارد و اسرائیل نیز در جنوب این کشور و از مسیر ارتباط با گروههای کُرد نقشآفرینی میکند و دو طرف عملاً در میدانی از رقابت غیرمستقیم درگیر شدهاند. در چنین شرایطی بازگشایی یک زخم تاریخی میتواند به ابزاری برای تنظیم موازنه قدرت در سوریه و کل منطقه بدل شود و دست برتر را در جنگ روانی به اسرائیل بدهد، بدون آنکه هزینه سنگینی در روابط مستقیم با آنکارا متحمل شود.
این اقدام همچنین کارکردی تبلیغاتی دارد و در زمانی که بسیاری از نهادهای بینالمللی و حقوق بشری، اسرائیل را به ارتکاب جنایت علیه بشریت در غزه متهم میکنند، مطرح کردن مسئله ارامنه فرصتی برای تغییر دستورکار رسانهای و افکارعمومی جهان فراهم میآورد. نتانیاهو میخواهد با طرح یک پرونده تاریخی، نگاهها را از بحران جاری غزه منحرف سازد و در نقش «مدافع حقوق بشر» ظاهر شود.
او با این تاکتیک اولاً به مجامع قضایی بینالمللی این پیام را میدهد که چون در برابر نسلکشیهای تاریخی سکوت کرده، بنابراین صلاحیت نقد اسرائیل را ندارد. ثانیاً، قصد دارد چهرهای اخلاقی و انسانی از خود در برابر فشارهای داخلی و خارجی بسازد. نباید فراموش کرد که نتانیاهو در داخل با بحران مشروعیت، تظاهرات گسترده و پروندههای قضایی مواجه بوده و به شدت نیازمند بازسازی تصویر سیاسی خویش است.
علاوهبراین، نزدیکی به لابیهای ارمنی در آمریکا و اروپا نیز از مزایای جانبی این موضعگیری است. این لابیها سالهاست برای به رسمیت شناختهشدن نسلکشی ارامنه تلاش میکنند و اکنون نتانیاهو میتواند حمایت آنها را در کشورهای غربی جلب کند. چنین حمایتی، ضمن تقویت جایگاه دیپلماتیک و رسانهای اسرائیل، ابزار مهمی برای پیشبرد اهداف امنیتی و ژئوپلیتیکی تلآویو خواهد بود.
با این حال، پیامدهای منطقهای این رویکرد محدود به روابط ترکیه و اسرائیل نیست. نزدیکی احتمالی اسرائیل به ارمنستان میتواند موجب حساسیت جمهوری آذربایجان متحد راهبردی تلآویو شود. کشوری که ترکیه با آن پیوندهای قومی و فرهنگی عمیقی دارد و در رد توصیف وقایع سال ۱۹۱۵ به عنوان نسلکشی، موضعی کاملاً همسو با آنکارا اتخاذ کرده است.
موضعگیری نتانیاهو بیش از آنکه ریشه در دغدغههای انسانی یا تاریخی داشته باشد، بخشی از یک بازی تاکتیکی است که هدف اصلی آن فرافکنی بحرانهای داخلی و خارجی اسرائیل است اما این اقدام میتواند نتیجهای معکوس نیز داشته باشد و زمینهساز تقابل آشکارتر ترکیه و اسرائیل شود. آنکارا که در جهان اسلام جایگاه ویژهای دارد، قادر است با برجستهکردن جنایات اسرائیل در غزه، موجی از مخالفت و خشم عمومی علیه تلآویو ایجاد کند. ترکیه در گذشته نیز نشان داده که از چنین ظرفیتهایی برای بسیج افکار عمومی منطقهای و بینالمللی بهره میگیرد. حال، اظهارات نتانیاهو درباره نسلکشی ارامنه فرصتی تازه به آنکارا میدهد تا خود را به عنوان صدای اصلی جهان اسلام در دفاع از فلسطینیان تثبیت کند.
در نهایت، اسرائیل با استفاده ابزاری از تاریخ، دیپلماسی محتاطانه خود را کنار گذاشته و به سوی راهبرد مبتنی بر فشار ژئوپلیتیک و تاکتیکهای نمادین در حرکت است. اگرچه این رویکرد ممکن است در کوتاهمدت حمایت برخی قدرتهای غربی را برای اسرائیل به همراه داشته باشد اما در بلندمدت به بیاعتمادی متحدان، تشدید رقابتهای منطقهای و کاهش مشروعیت اخلاقی تلآویو خواهد انجامید. تناقض آشکاری که میان اظهارات نتانیاهو درباره نسلکشی ارامنه و رفتار اسرائیل در قبال فلسطینیان وجود دارد از سوی افکارعمومی به عنوان «ریاکاری سیاسی» تعبیر خواهد شد که نه تنها دستاوردی پایدار برای اسرائیل نخواهد داشت بلکه میتواند به تضعیف بیشتر جایگاه این رژیم در عرصه بینالمللی منجر شود.