تناقضات «فرآیند دموکراتیزاسیون» در ترکیه

چندین ماه است که بحث بر سر «فرآیند دموکراتیزاسیون و گذار» در ترکیه آغاز شده است. این فرآیند که از آن به عنوان «جمهوری دوم» یاد میشود، مملو از تناقضات و دیدگاههای متفاوتی است که از «صلح» تا «تأسیس دولت اسلامی ترکیه» و «سازماندهی خاورمیانه برای امنیت اسرائیل و آمریکا» را در بر میگیرد. این اختلافات نشاندهنده نیات، اهداف و مقاصد متفاوتی است که هر یک از طرفین در این فرآیند دنبال میکنند و برخی از این اهداف حتی با یکدیگر در تضاد هستند.
دکتر حسن صادقیان، کارشناس مسائل ترکیه
اندیشکده زاویه: مدتی است که در ترکیه از آغاز «فرآیندی در امر دموکراتیزاسیون و گذار» به جمهوری دوم بحث میشود که مملو از تناقضات آشتیناپذیر است: برخی آن را «فرآیند صلح»، برخی «فرآیند دموکراتیزه کردن جمهوری»، برخی «فرآیند ترکیهای عاری از تروریسم»، برخی «فرآیند حل مسأله کردها»، برخی «فرآیند تمدید ریاست جمهوری اردوغان»، برخی «فرآیند تأسیس ایالات متحده ترکیه» به جای «جمهوری ترکیه»، برخی «فرآیند تخریب پرانتز صد ساله جمهوری سکولار آتاتورک»، برخی «فرآیند تأسیس «دولت اسلامی ترکیه»، «فرآیند سازماندهی خاورمیانه برای امنیت اسرائیل و آمریکا» و برخی «فرآیند تأسیس یک دولت بزرگ کردی در خاورمیانه، با دسترسی به مدیترانه، از طریق عراق، سوریه، ترکیه (ایران؟)» میدانند و مینامند.
اختلافات بر سر نام «فرآیند» نشاندهنده تناقضات اساسی است، زیرا هر یک از «طرفین» نیات، اهداف و مقاصد متفاوتی دارند. علاوه بر این، برخی از این اهداف با یکدیگر در تضاد هستند!
این «فرآیند» تقریباً سه و نیم ضلع دارد:
وجه اول، دولت ترکیه است. مشخص نیست که چند بخش دارد، اما مطمئناً نماینده تمام ترکیه، به ویژه مخالفان، نیست. بنابراین، حتی اگر دولت را یکی بدانیم، میتوانیم ترکیه را دو بخش در نظر بگیریم: دولت و مخالفان.
وجه دوم، کردها هستند. به نظر میرسد که آنها حداقل سه جناح جداگانه هستند: حزب دموکراسی و برابری (DEM)، پ.ک.ک و PYD/YPG . اگر دمیرتاش را به عنوان بخشی از DEM و اوجالان و قندیل را به عنوان دو جناح جداگانه در پ.ک.ک در نظر بگیرید، تعداد احزاب افزایش مییابد. البته، این تعریف بر این فرض استوار است که این سازمانها و سیاستمداران نماینده تمام کردهای ساکن ترکیه هستند؛ فرضی که مثلاً در مورد انتخاب اکرم اماماوغلو (به دلیل در نظر گرفتن آرای کردها) بیاثر بود.
طرف سوم، آمریکای ترامپ است. گذشته از مواضع سریع و تند ترامپ که کاملاً با سیاستهای سنتی ایالات متحده سازگار نیست، این سیاست مستقیماً با رویدادها و فرآیندهای منطقه و درون ترکیه مرتبط است، زیرا پروژه ایجاد یک دولت کردی در منطقه را برای تضمین امنیت اسرائیل دنبال میکند. البته، میتوان اتحادیه اروپا و اسرائیل را که بخشی از ایالات متحده هستند، به عنوان موجودیتهای جداگانه نیز در نظر گرفت. در این صورت، طرفین این «فرآیند» به طور قابل توجهی افزایش خواهند یافت.
طرف چهارم، دولت احمد الشرع (جولانی) در سوریه است. قدرت و دوام آن نامشخص است. در حال حاضر تحت نفوذ و کنترل ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل است و هنوز نمیتوان گفت که کنترل کاملی بر وقایع کشور خود دارد.
وقتی مسائل به روابط بین دولتی گره می خورند که به هویتهای مذهبی، فرقهای، نژادی و ملی اجدادی تقلیل مییابند، احتمالاً تعداد بسیار بیشتری از جناحها و چندپارگی در درون احزاب رخ میدهد. لذا در خصوص فرآیند نوظهوری که در ترکیه آغاز شده است می توان گزارههای ذیل را مطرح نمود:
۱. ترکیه طرفدار نابودی پ.ک.ک است، اما با انتقال آن به سوریه و ایجاد یک موجودیت کردی در شمال سوریه مخالف است؛ این هدف کردها است.
۲. کردها مایلند روش تروریستی که قبلاً در ترکیه شکست خوردهاند را کنار بگذارند، اما این کار را به خاطر موجودیت در سوریه انجام خواهند داد؛ ترکیه با این مخالف است.
۳. ایالات متحده طرفدار یک موجودیت سیاسی کردی در سوریه است، اما میخواهد این کار را با حمایت ترکیه انجام دهد؛ ترکیه با چنین موجودیتی مخالف است.
۴. جولانی تحت فشار آمریکا، اسرائیل، ترکیه و کردها است و کاملاً بلاتکلیف و شکستخورده به نظر میرسد، زیرا نمیداند در مواجهه با خواستهها و فشارهای متضاد چه باید بکند.