چرایی چرخش راهبردی ترکیه به سمت برنامه موشکی

شتابگیری ترکیه در توسعه برنامه موشکی پیشرفته و طرح برنامه افزایش برد موشکها به 1000 تا 2000 کیلومتر، یک انتخاب راهبردی و چندوجهی است که ریشه در درسآموزی از تحولات اخیر منطقهای، تلاش برای کسب خودمختاری راهبردی، پاسخ به الزامات پیچیده ژئوپلیتیکی و پیگیری اهداف کلان اقتصادی – فناورانه دارد.
دکتر نوید کمالی کارشناس مسائل راهبردی
اندیشکده زاویه: تحولات اخیر در منطقه غرب آسیا، بهویژه رویارویی مستقیم نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی، بیش از آنکه یک درگیری تاکتیکی صرف باشد، نقطهعطفی در بازتعریف معادلات قدرت و بازدارندگی منطقهای بود. این رویارویی، یک واقعیت راهبردی بنیادین را آشکار ساخت و آن اینکه در عصر نبردهای نوین، توانمندی موشکی پیشرفته و بومی، قادر است برتریهای متعارف نظامی و حتی چتر حمایتی قدرتهای فرامنطقهای را به چالش کشیده و موازنه قوا را به نفع دارندگان این فناوری تغییر دهد. ناتوانی سامانههای پدافندی چندلایه و مورد حمایت غرب اعم از سامانههای تاد و پیکان و حتی پاتریوت در برابر حجم و دقت حملات موشکی ایران، درسی عبرتآموز برای تمام بازیگران منطقهای بود که محاسبات امنیتی خود را بر مبنای پارادایمهای پیشین یعنی جنگهای متقارن و متعارف استوار کرده بودند. این واقعه نشان داد که «بازدارندگی نامتقارن» مبتنی بر قدرت موشکی، دیگر یک نظریه صرف نیست، بلکه یک واقعیت میدانی تعیینکننده است که میتواند اهداف راهبردی دشمن را محدود کرده و او را وادار به پذیرش شرایطی مغایر با خواست اولیهاش یعنی آتشبس نماید.
در این میان، ترکیه بهعنوان یک قدرت منطقهای با جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی فزاینده، یکی از دقیقترین ناظران این تحول بوده است. آنکارا که سالهاست در پی دستیابی به خودمختاری راهبردی و کاهش وابستگی امنیتی به شرکای غربی خود در ناتو است، پیام یا درسهای حاصل از این درگیری را به روشنی دریافت کرد که اولبن آن ضرورت توسعه و نمایش توان موشکی بود.
رونمایی اخیر صنایع نظامی ترکیه از اولین موشک مافوق صوت (هایپرسونیک) خود با نام «تایفون-۴» در نمایشگاه بینالمللی صنایع دفاعی استانبول (IDEF 2025)، صرفاً یک دستاورد فنی نیست؛ بلکه نمادی از یک چرخش عمیق در دکترین دفاعی و اولویتبندیهای امنیت ملی ترکیه است. به عبارت بهتر این اقدام، نشاندهنده ورود رسمی و جدی آنکارا به باشگاه قدرتهای موشکی منطقه و تلاش برای ترسیم یک معماری امنیتی جدید است که در آن، مؤلفه موشکی نقشی محوری ایفا میکند. از این رو و با توجه به اهمیت موضوع در ادامه در پی پاسخ به این پرسش کلیدی خواهیم بود که چه عواملی این شتابگیری ترکیه در حوزه موشکی را رقم زده و ورود این بازیگر جاه طلب به این عرصه، چه پیامدها و دلالتهای راهبردی برای محیط امنیتی پیرامونی و به تبع آن منافع ملی کشورمان در چشمانداز میانمدت و بلندمدت به همراه خواهد داشت؟
در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که تحلیل ریشههای چرخش راهبردی ترکیه به سمت توسعه پرشتاب توان موشکی، مستلزم نگاهی چندبعدی و فراتر از یک رویداد منفرد است. اگرچه تجربه رویارویی اخیر جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی کاتالیزور اصلی این فرایند بود، اما این تصمیم بر بستری از اهداف و فشارهای ژئوپلیتیکی بلندمدتتر استوار است. نخستین و مهمترین عامل، درک عمیق آنکارا از ناکارآمدی اتکای صرف به ساختارهای امنیتی سنتی و ائتلافهای غربی برای تأمین منافع حیاتی خود است. تجربه نشان داده است که در بزنگاههای حساس، مانند تحولات سوریه و بحرانآفرینیهای مستمر اسرائیل در این کشور، بحران شرق مدیترانه یا حتی تنش با برخی اعضای ناتو، این ائتلافها لزوماً همسو با منافع ملی ترکیه عمل نمیکنند. بنابراین، توسعه یک توان بازدارنده مستقل و بومی، بهویژه در حوزه موشکهای بالستیک و کروز دوربرد، به ترکیه این امکان را میدهد که در میز مذاکرات و میدانهای نبرد، از موضع قدرتی مستقل و نه یک پیرو، سخن بگوید. این توانمندی، ابزار چانهزنی آنکارا را در برابر واشنگتن، بروکسل و مسکو به شکل معناداری افزایش میدهد.
دومین عامل، پیچیدگی فزاینده محیط امنیتی پیرامون ترکیه است. این کشور خود را درگیر چندین جبهه فعال و بالقوه میبیند. در جنوب، بیثباتی مزمن در سوریه و عراق و لزوم مقابله با گروههای معارض و مدیریت رقابت با دیگر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، نیازمند ابزارهای قدرتافکنی دقیق و دوربرد است. در غرب، تنشهای تاریخی با یونان بر سر مرزهای دریایی و منابع انرژی در شرق مدیترانه، همواره پتانسیل تبدیل شدن به یک درگیری نظامی را دارد. در شمال، تحولات حوزه دریای سیاه و در شرق، معادلات شکننده امنیتی در قفقاز جنوبی، بهویژه پس از جنگ دوم قرهباغ، ترکیه را به تقویت عمق راهبردی خود و حمایت مؤثرتر از متحدانش مانند جمهوری آذربایجان وامیدارد. در چنین چشمانداز پرآشوبی، موشکهای دقیق و مافوق صوت، ابزاری کارآمد برای اعمال بازدارندگی در چندین جبهه به صورت همزمان و ارسال پیامهای راهبردی به رقبا بدون نیاز به درگیری مستقیم و پرهزینه نیروهای متعارف است.
عامل سوم، بعد اقتصادی و فناورانه است. برنامه موشکی ترکیه بخشی از یک راهبرد کلانتر برای تبدیل شدن به یک قطب صنعتی – دفاعی در سطح جهانی است. شرکتهایی مانند Roketsanصرفاً پیمانکاران دفاعی نیستند، بلکه موتورهای محرک نوآوری، اشتغالزایی و صادرات فناوری پیشرفته ترکیه محسوب میشوند. رونمایی همزمان از شش سامانه جدید در نمایشگاه IDEF 2025، از جمله موشک مافوق صوت تایفون، موشک هوا به هوای دوربرد «گوکبورا» و سامانه پرتاب ماهواره «شیمشک-۲»، نشاندهنده یک اکوسیستم دفاعی جامع و یکپارچه است. این دستاوردها نه تنها نیازهای نیروهای مسلح ترکیه را با هزینه کمتر و اطمینان بیشتر تأمین میکنند، بلکه بازارهای صادراتی جدیدی را در آسیا، آفریقا و حتی اروپا به روی این کشور میگشایند و به این ترتیب، نفوذ ژئوپلیتیکی آنکارا را با ابزارهای اقتصادی تقویت میکنند. این رویکرد، شباهت زیادی به الگوی توسعه صنایع دفاعی کشورمان دارد که در آن، خودکفایی به ابزاری برای استقلال راهبردی و همچنین منبعی برای الهامبخشی به دیگر کشورهای مستقل تبدیل شده است.
ورود ترکیه به این عرصه، پیامدهای عمیقی برای معماری امنیتی غرب آسیا خواهد داشت. مهمترین پیامد، تشدید رقابتهای تسلیحاتی در حوزه موشکی و آغاز عصری جدید از مسابقه کیفی بر سر توان موشکی است. تا پیش از این، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان قدرت پیشگام و بلامنازع موشکی در منطقه شناخته میشد. اکنون با ورود یک بازیگر قدرتمند دیگر، سایر قدرتهای منطقهای مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی که پیش از این نیز سرمایهگذاریهایی در این حوزه انجام دادهاند، احساس خواهند کرد که برای حفظ موازنه، باید برنامههای خود را با سرعت و جدیت بیشتری دنبال کنند. این امر به یک اثر دومینویی منجر خواهد شد که در آن، منطقه شاهد تکثیر فناوریهای موشکی پیشرفته، از جمله سامانههای مافوق صوت، موشکهای با قابلیت مانورپذیری بالا و کلاهکهای هوشمند خواهد بود. در نتیجه، آستانه درگیریهای احتمالی پایینتر آمده و پیچیدگی مدیریت بحران به شدت افزایش مییابد، زیرا زمان واکنش به حملات احتمالی به چند دقیقه کاهش پیدا میکند.
این تحول، پارادایم بازدارندگی را نیز دگرگون میسازد. اگر در گذشته، بازدارندگی عمدتاً بر توانایی «تنبیه» متمرکز بود، در آینده نزدیک، شاهد ظهور بازدارندگی مبتنی بر اِنکار نیز خواهیم بود. به این معنا که کشورها نه تنها باید توانایی پاسخ کوبنده را داشته باشند، بلکه باید بتوانند با سامانههای پدافندی پیشرفته، حملات دشمن را خنثی کنند. این امر، رقابت را به حوزه پدافند هوایی و موشکی نیز تسری میدهد و کشورها را به سمت سرمایهگذاریهای هنگفت در سامانههای دفاعی چندلایه سوق میدهد. برای کشورمان، این وضعیت هم یک چالش و هم یک فرصت است. چالش از آن جهت که برتری نسبی ما در حوزه موشکی ممکن است در بلندمدت کمرنگ شود و فرصت از آن جهت که ما را وادار به نوآوری مستمر و حرکت به سمت نسلهای جدیدی از فناوریهای آفندی و پدافندی میکند تا همچنان یک گام جلوتر از رقبا باقی بمانیم.
اما در پاسخ به پرسشی که در ابتدا به آن اشاره شد، نگارنده معتقد است که شتابگیری ترکیه در توسعه برنامه موشکی پیشرفته و طرح برنامه افزایش برد موشکها به 1000 تا 2000 کیلومتر که مدتی قبل توسط اردوغان اعلام شد، یک انتخاب راهبردی و چندوجهی است که ریشه در درسآموزی از تحولات اخیر منطقهای، تلاش برای کسب خودمختاری راهبردی، پاسخ به الزامات پیچیده ژئوپلیتیکی و پیگیری اهداف کلان اقتصادی – فناورانه دارد. البته همانطور که اشاره شد این اقدام، منطقه غرب آسیا و قفقاز جنوبی را وارد مرحله جدیدی از رقابتهای امنیتی میکند که مشخصه اصلی آن، محوریت یافتن توانمندیهای موشکی کیفی و پیشرفته است. این معادله جدید موشکی، ساختارهای سنتی قدرت را به چالش میکشد و دورانی از بیثباتی و رقابت فزاینده را نوید میدهد که مدیریت آن نیازمند هوشمندی و آیندهنگری است!
در چنین شرایطی، دستگاه سیاستگذاری و دفاعی کشورمان باید با درک دقیق ابعاد این تحول، مجموعهای از اقدامات راهبردی را در دستور کار قرار دهد:
نخست، ضروری است که از هرگونه سکون و رضایت از دستاوردهای موجود پرهیز شود. برتری راهبردی یک امر دائمی نیست و نیازمند نوآوری و پویایی مستمر است. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه برای دستیابی به نسلهای بعدی فناوریهای موشکی، بهویژه در حوزههایی چون سرعت مافوق صوت، هوش مصنوعی در هدایت، جنگ الکترونیک و قابلیتهای گریز از سامانههای پدافندی دشمن، باید با اولویت و جدیت مضاعف دنبال شود.
دوم، تقویت همزمان و متوازن توانمندیهای پدافندی یک ضرورت انکارناپذیر است. در جهانی که تهدیدات موشکی در حال تکثیر و پیچیدهتر شدن هستند، داشتن یک سپر دفاعی چندلایه، یکپارچه و هوشمند که قادر به مقابله با طیف وسیعی از تهدیدات از پهپادها تا موشکهای بالستیک و هایپرسونیک باشد، به اندازه توان آفندی اهمیت دارد. این امر، ضامن حفظ امنیت زیرساختهای حیاتی و مراکز جمعیتی کشورمان در برابر هرگونه ماجراجویی احتمالی خواهد بود.
سوم، در کنار تقویت سختافزاری بنیه دفاعی، بهرهگیری از دیپلماسی فعال و هوشمند برای مدیریت رقابتها و جلوگیری از تبدیل آن به درگیریهای کنترلنشده، حیاتی است. گرچه شرایط کنونی مشوق رقابت است، اما کشورمان میتواند با تکیه بر عمق راهبردی و بلوغ سیاسی خود، مبتکر گفتگوهای امنیتی منطقهای با هدف ایجاد سازوکارهای شفافیت و کاهش تنش باشد. پیمودن این مسیر دشوار اما ممکن، نشاندهنده انعطاف پذیری و آیندهنگری سازوکار دفاعی کشورمان خواهد بود، این مهم به این دلیل دارای اهمیت است که آینده امنیت و توسعه پایدار کشورمان در گرو توانایی ما برای تبدیل چالشهای نوظهور به فرصتهایی برای تحکیم قدرت ملی و ایفای نقشی ثباتساز در این منطقه پرآشوب خواهد بود.