اهداف راهبردی واشنگتن از اجاره زنگزور

ایالات متحده که خود را به عنوان یک هژمون جهانی معرفی میکند، نمیتواند نسبت به سرنوشت «کریدور زنگزور» بیتفاوت باشد. بنابراین، با توجه به اینکه منافع متضاد بازیگران کلیدی در یک نقطه کوچک با هم تلاقی میکنند، واشنگتن در تلاش است تا کنترل خود را بر این کریدور برقرار کند.
اندیشکده زاویه – اختصاصی: در روزهای اخیر، بحث در مورد چشمانداز کریدور زنگزور در محافل سیاسی و رسانهای داغ شده است. به ویژه که اخیراً تام باراک، سفیر ایالات متحده در ترکیه، اعلام کرده که کشورش پیشنهاد اجاره ۱۰۰ ساله این کریدور را داده است. سپس نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، با تأیید این پیشنهاد از طرح مشابه اتحادیه اروپا نیز خبر داده است. الهام علیاف، رییسجمهور آذربایجان هم در اظهاراتی تصریح کرده است که بدون توجه به مخالفتها، تا بهار سال آینده کریدور زنگزور را افتتاح خواهد کرد!
همه این موارد گویای آن است که این کریدور اکنون وارد مرحله حساسی شده است که میتواند قفقاز جنوبی را دوباره وارد بحران جدی کند، به ویژه که این امر به شدت نفوذ روسیه را در حیاط خلوت خود به شدت کاهش میدهد. باید توجه داشت که اصولاً ارتباطات ترانزیت بینالمللی همواره نتیجه رقابت اقتصادی سالم و همکاری مسالمتآمیز نیستند؛ بلکه مسیرهای آن ناشی از بازیهای پیچیده ژئوپلیتیکی و اختلافات است که توسط سیاستها و جاهطلبیهای بازیگران اصلی تعیین میشود.
کریدور زنگزور که به پیشنهاد الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان، پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ وارد چرخه سیاسی منطقه شد، از قلمرو ارمنستان مدرن (استان سیونیک جنوبی) عبور میکند و تقریباً ۴۹ کیلومتر طول دارد. باکو کریدور زنگزور را کوتاهترین مسیر برای ارتباطات حمل و نقل بین سرزمین اصلی آذربایجان و منطقه محصور نخجوان میداند. همچنین، به دلایل امنیتی، طرف آذربایجانی بر عبور آزاد و بدون کنترل کالا و مسافر از طریق منطقه مغری زنگزور اصرار دارد. باکو از نوامبر ۲۰۲۰ به بند ۹ توافق سه جانبه (آذربایجان، ارمنستان، روسیه) در مورد رفع انسداد کلیه ارتباطات بین آذربایجان و ارمنستان متوسل شده است.
ورود بازیگران خارجی
اکنون، کریدور زنگزور بیش از آنکه مسئلهای مربوط به روابط ارمنستان و آذربایجان باشد، به بازیگران خارجی نیز مرتبط است. ایران با ایده کریدور زنگزور مخالف است و از موضع ارمنستان حمایت میکند. در واقع، تهران زنگزور و مرز آن با ارمنستان را به عنوان راهی برای تضمین ترانزیت خود به اروپا و روسیه میبیند.
چین به عنوان مبتکر پروژه «یک کمربند، یک جاده»، علاقهمند به افتتاح مسیر ترانزیتی زنگزور برای کالاهای خود در امتداد خطوط ایران – ارمنستان – گرجستان – اروپا و آذربایجان – ارمنستان – ترکیه – اروپا است.
هند نیز اهمیت زنگزور را برای ترانزیت کالاهای خود از طریق ایران، ارمنستان و گرجستان به اروپا و همچنین به عنوان نقطه مقابل کریدور میانی که به نفع ترکیه، پاکستان و چین است، ارزیابی میکند.
کشورهای اتحادیه اروپا و بریتانیا نیز در حال بررسی کریدور زنگزور برای اتصال ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی هستند. همچنین لندن نه تنها ملاحظات اقتصادی و بهرهبرداری از مواد خام غنی منطقه آسیای مرکزی را در نظر میگیرد، بلکه به دنبال اجرای پروژه ژئوپلیتیکی توران برای قطع استراتژیک روسیه از ایران و چین نیز هست. مورد اخیر بخشی از برنامههای «بازی بزرگ» بریتانیا در آسیا است.
در این میان، ترکیه یکی از حامیان اصلی کریدور زنگزور است که نه تنها کوتاهترین مسیر را برای دسترسی اقتصادی گسترده به آذربایجان و آسیای مرکزی فراهم میکند، بلکه اجرای پروژه توران را نیز ممکن میسازد. به عبارت دیگر، این جاده نه تنها سود مالی از ترانزیت کالا را برای آنکارا به ارمغان میآورد، بلکه ورود ترکیه به باشگاه قدرتهای جهانی را نیز تضمین میکند.
روسیه نیز تلاش میکند تا از طریق کنترل جاده زنگزور، مشارکت در تأمین امنیت و ارتقای همگرایی اوراسیا، حضور ژئوپلیتیکی خود را در منطقه حفظ کند.
دلایل ورود ترامپ
ایالات متحده که خود را به عنوان یک هژمون جهانی معرفی میکند، نمیتواند نسبت به سرنوشت «کریدور زنگزور» بیتفاوت باشد. بنابراین، با توجه به اینکه منافع متضاد بازیگران کلیدی در یک نقطه کوچک با هم تلاقی میکنند، واشنگتن در تلاش است تا کنترل خود را بر این کریدور برقرار کند.
ایالات متحده و دولت ترامپ از ورود به پرونده کریدور زنگزور چندین هدف ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی را دنبال میکندکه عبارتند:
نخست اینکه با توجه به افزایش ترانزیت چین از طریق کریدور میانی و توسعه آن در صورت اجرای کریدور زنگزور، واشنگتن به دنبال کنترل ترانزیت چین است. باید توجه داشت که پکن در سالهای گذشته قرارداد مشارکت راهبردی با ایران و جمهوری آذربایجان امضاء کرده است.
دوم، ورود واشنگتن به کریدور زنگزور امکان رصد ایران و روسیه در منطقه راهبردی قفقاز را فراهم میکند که به لحاظ تاریخی نفوذ بالایی در این منطقه داشتهاند.
سوم، پروژه توران بزرگ با همکاری ترکیه برای کنترل محور روسیه- چین – ایران حمایت خواهد شد. در واقع، شاهد همسویی راهبردی ناتو و سازمان کشورهای ترک در این راستا هستیم.
در مجموع، ترامپ با ورود به قفقاز جنوبی به دنبال اهداف اقتصادی ، سیاسی و امنیتی است که میتواند واکنش سایر بازیگران را داشته باشد. البته نوع این واکنش هنوز قابل پیشبینی نیست برای نمونه، شاید مسکو عملیات نظامی ویژه دیگری در ماوراء قفقاز انجام نخواهد داد، اما از دست دادن این منطقه نیز به نفع آن نیست.