تأملی در ارزیابی نقش آذربایجان در تجاوز نظامی دوازده روزه اسرائیل به ایران

تا زمانی که دلایل متقن به روشنی و به صورت مستند و از سوی مرجعی رسمی در جمهوری اسلامی ایران این ادعا را تایید نکند، این گزاره که «قلمرو باکو، سکوی حملات اسرائیل علیه ایران بوده» یک ادعا باقی میماند. نهادهای رسمی در این مورد به طور مشخص ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و یا شورای عالی امنیت ملی است که در یک اعلامیه رسمی باید صحت این ادعاها را تایید یا تکذیب کند.
دکتر امین پرتو پژوهشگر مسائل قفقاز جنوبی
اندیشکده زاویه: در جریان حملات نظامی اسرائیل به ایران که دوازده روز به طول انجامید برخی افراد در شبکههای اجتماعی ادعا کردند که قلمروی جمهوری آذربایجان، محل انجام بخشی از این حملات بوده است. این افراد ادعا میکردند که نیروهای نظامی اسرائیل، از طریق خاک جمهوری آذربایجان، مشغول عملیات علیه ایران بودند و با به پرواز درآوردن پهپادهای هجومی و انتحاری، تأسیسات راداری و پدافندی و موشکی ایران را هدف قرار داده و منهدم کردند. به گفته این افراد، این حملات نقش مهمی در تضعیف توان دفاع هوایی ایران داشته و مسیر غرب به شرق بر فراز آسمان ایران را برای نیروی هوایی اسرائیل باز کرده است. حتی برخی از این افراد مدعی شدند که جتهای جنگنده نیروی هوایی اسرائیل که شهرهای شمالی ایران (گرگان، بابلسر، آستانه اشرفیه و رشت) را هدف قرار دادند در آسمان جمهوری اذربایجان سوختگیری هوایی میکردند و گواه این مساله یافته شدن مخازن سوخت خارجی این جنگندهعا در دریای خزر بوده است.
این مساله زمانی ابعاد بسیار گستردهتر به خود گرفت که ریاست جمهوری اسلامی ایران، مسعود پزشکیان، در گفتگو با الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان، خواستار شفافسازی گزارشها در این خصوص از سوی باکو شد. توضیح خواستن رئیس جمهوری اسلامی ایران از عالی ترین مقام دولت باکو از آن حکایت میکرد که احتمالاً در پس پرده واقعاً شواهدی از تردد هوایی و زمینی عناصر نظامی و اطلاعاتی اسرائیل به / از خاک جمهوری آذربایجان وجود دارد.
در این میان تحولات بیشتری هم رخ داد. گزارشات تلویزونی در خصوص مشاهده پهپادها و جتهای جنگنده ناشناسی که از خاک باکو وارد ایران میشدند یا از خاک ایران به قلمرو جمهوری آذربایجان باز میگشتند منتشر شد. افراد محلی در منطقه مرزی ایران و جمهوری آذربایجان، مدعی بودند که در موارد متعدد این پهپادها یا جتهای جنگنده را مشاهده کردهاند. همزمان، همان افراد مدعی وجود این تحرکات اسرائیل در قلمرو باکو، خواستار حمله نظامی ایران به جمهوری آذربایجان در هر رویارویی نظامی احتمالی با اسرائیل شدند.
نگارنده بر این نظر است که بنا به دلایلی ادعای استفاده اسرائیل از قلمرو جمهوری آذربایجان در حمله نظامی به ایران در جنگ 12 روزه قابل قبول به نظر نمیرسد:
اولاً هیچ رسانه معتبر و شناخته شده جهانی، هیچ اشاره و احتمالی در این خصوص ندادند. تردیدی نیست کسی انتظار افشای همه اسرار نظامی از سوی این رسانهها ندارد اما بسیار بعید است در عصر کنونی اطلاعات آشکار، چنین مسأله مهمی از دید رسانهها پنهان بماند و هیچ اشاره حتی مختصری به آن نکنند.
ثانیاً این ادعا که اسرائیل برای پرواز پهپادها و جنگندههای خود نیازمند به استفاده از قلمرو باکو بود هم با اطلاعات فنی و مختصات هواگردهای نظامی اسرائیل همخوان نیست. پهپادهای شناخته شده اسرائیل در حمله به ایران یعنی هرمس -900 و ایتان و نیز پهپاد کمتر شناخته شده آر ای-01 میتوانند مسیر رفت و برگشت به ایران را طی کنند. ایتان با برد 7500 کیلومتری از این بابت کاملاً توانایی لازم پروازی را دارد. هرمس -900 هم گرچه با بُرد پروازی هزار کیلومتری ظاهراً برای عملیات بر فراز ایران دچار محدودیت است اما با کاربرد تاکتیکهایی مانند پرواز گلاید (با موتور خاموش) امکان افزایش بُرد عملیاتی خود برای رسیدن به ایران را دارد. در مورد جتهای جنگنده هم اکنون دیگر آشکار شده که نیروی هوایی اسرائیل بدون هیچ مشکلی بر فراز سوریه و عراق توانسته دست به سوختگیری هوایی بزند و نقاط امن قرار جتهای جنگنده با هواپیماهای سوخترسان داشته باشد. به جز آن بمبهای پرنده و مهمات دورایستای هوابرد (برای مثال موشک کروز دلیله با 250 کیلومتر بُرد و بمبهای اسپایس و بلوپایپ و یا موشکهای بالستیک هوا پرتاب) دسترسی وسیعی به نیروی هوایی اسرائیل بر فراز ایران میداد.
ثالثاً حضور عناصر موساد بر روی زمین و در داخل خاک ایران اکنون کاملاً روشن شده است. این عناصر مجهز به موشکهای اسپایک و پهپادهای انتحاری و نیز انواع ریزپرندههای انفجاری (موسوم به اف پی وی) نقش مهمی در جنگ ترکیبی اسرائیل علیه ایران داشتند. آیا دسترسی به قلمرو جمهوری آذربایجان دسترسی بسیار ویژهتری به اسرائیل برای ضربه زدن به عمق ایران میداد؟ وانگهی اصولاً ضرورت دسترسی به قلمرو آذربایجان برای اقدامات نظامی علیه ایران از نظر تاکتیکی و عملیاتی چه بوده است؟
رابعاً چرا ایران واکنشی در طول جنگ به اقدام احتمالی باکو نشان نداد؟ اگر واقعاً قلمرو باکو منشا اقدامات اسرائیل علیه ایران بوده، چه طور ایران مانند حمله به اسرائیل علیه باکو هم مقابله به مثل نکرده است؟
خامساً تا زمانی که دلایل متقن به روشنی و به صورت مستند و از سوی مرجعی رسمی در جمهوری اسلامی ایران این ادعا را تایید نکند، این گزاره که «قلمرو باکو، سکوی حملات اسرائیل علیه ایران بوده» یک ادعا باقی میماند. نهادهای رسمی در این مورد به طور مشخص ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و یا شورای عالی امنیت ملی است که در یک اعلامیه رسمی باید صحت این ادعاها را تایید یا تکذیب کند.
تردیدی در این مسأله نیست که باکو از ضربات وارد شده به ایران توسط اسرائیل خیلی هم ناراضی نیست. در نگاه جمهوری آذربایجان، ایران یکی از تهدیدات امنیت ملی آن است. ایران مخالف گشایش کریدور زنگزور است. ایران تنها متحد ارمنستان در پیرامون آن و محل و مجال تنفس استراتژیک ایروان است. از نظر باکو، ایران همین طور محل خطر برای جمعیت شیعه مذهب جمهوری آذربایجان است. باکو با ایران در مورد دریای خزر اختلافاتی دارد. تضعیف ایران فرصتی برای جمهوری آذربایجان است تا کریدور زنگزور را با زور بر ارمنستان تحمیل کند. باکو همین طور ارتباطات گسترده با جریانات تجزیهطلب ایرانی دارد. درست همان طور که باکو معتقد است ایران از جریانهای سیاسی شیعهمحور جمهوری آذربایجان حمایت میکند. از همه اینها گذشته، باکو به یک ایران رقیب بیشتر از یک ایران دوست نیاز دارد. به این دلیل ساده که به درستی حس میکند با ژست اختلافات و تنش با ایران، به نوعی از سوی آمریکا در جبهه ضدایرانی تصور میشود. با این اقدامات طبیعتاً آمریکا هوس ایجاد یک انقلاب رنگی در باکو را در سر نخواهد داشت. با پا به سن نهادن الهام علیاف مسأله جانشینی او هم در حال پررنگتر شدن است و اگر قرار باشد حیدر فرزند الهام جانشین شود، احتمال تشدید فعالیت جریانات دموکراسیخواه بیشتر شده و خطر انقلاب رنگی با حمایت آمریکا در این کشور افزایش خواهد یافت. به باور علیاف، دوستی با آمریکا و اسرائیل که دشمنی با جمهوری اسلامی ایران رُکن اساسی آن است، نقش اساسی در حفظ حکومت خاندان علیاف و جانشینی بدون دردسر حیدر به جای الهام دارد.
اما اینها همه دلیل این نیست که باکو به اسرائیل اجازه استفاده از قلمرو خود علیه ایران را داده باشد. ایران باید به شدت نسبت به هرگونه تحریک در مورد حمله نظامی به جمهوری آذربایجان هوشیار باشد. چنین اقدامی از تمرکز ایران در مقابله با اسرائیل خواهد کاست. بدون تردید ترکیه وارد درگیری نظامی با ایران خواهد شد. چنین درگیری وضعیت مناطق شمال غربی ایران را پیچیدهتر خواهد کرد و تنها دستاویزی برای ورود نظامی ترکیه به قلمرو ایران را خواهد داد.
اما چرا برخی جریانات داخل ایران این میزان در خصوص دخالت باکو در جنگ دوازده روزه پافشاری میکنند؟ به باور نگارنده، این مسأله چند دلیل دارد. بخشی از این ادعاها با این هدف مطرح میشوند که به نوعی برای بخشی از کم و کاستیهای نظامی ایران در تقابل با اسرائیل به خصوص در حوزه پدافندی توجیه فراهم کنند. دلیل دوم احساس ترس از همدستی احتمالی ترکیه و باکو در اقدامات آینده و طرحهای احتمالی اسرائیل علیه ایران است. اگر اسرائیل به دنبال تجزیه ایران باشد، همکاری با باکو و ترکیه بخش مهمی از این فرآیند و تحقق این هدف خواهد بود.
در پایان باید گفت این احتمال وجود دارد که جمهوری آذربایجان محلی مهم برای اقدامات شنود و شناسایی راداری و الکترونیک اسرائیل علیه ایران باشد. همین طور شبکه جاسوسان موساد احتمالاً از جمهوری آذربایجان به ایران رفت و آمد دارند. همین طور این احتمال وجود دارد که در طول جنگ 12 روزه، پهپادهای جمهوری اذربایجان با پرواز در طول مرز با ایران و حتی در موارد نفوذ محدود به خاک ایران، به جمعآوری اطلاعات سیگنالی ایران و انتقال آن به اسرائیل پرداخته باشند. اما با وجود همه این احتمالات همچنان بر این باورم که بسیار بعید است که جمهوری آذربایجان محل برخاستن و فرود آمدن پهپادها و جتهای جنگنده اسرائیل برای بمباران ایران باشد. این کار ضرورت نظامی نامشخص و کمی دارد؛ برای باکو هم پرهزینه است و البته مدرکی هم برای آن وجود ندارد.