نیاز ترکیه به مؤلفه جدید در عرصه حکمرانی

به نظر میرسد بحرانهای نوظهور خارجی در ابعاد منطقهای و بینالمللی و تضعیف بن مایههای مشروعیت بخش در سپهر داخلی، رهبران آنکارا را به مؤلفههای جديد در عرصه حکمرانی نیازمند کرده است. مؤلفههایی که به نظر میرسد “ماهیت همگرایانه و مراودهای” آن بیشتر جلب توجه خواهد کرد؛ چرا که قرار است جانی دوباره به مؤلفههای قبلی ببخشد و بدین ترتیب ترکیه را در سده دوم جمهوریت همچنان راهبری و هدایت کند.
نویسنده: دکتر حسن صادقیان کارشناس مسائل ترکیه
اندیشکده زاویه: اصولاً کشورهایی که در عرصه حکمرانی دارای مؤلفههای متعدد و مختلف هستند، از میزان اثربخشی بالایی در عرصه سیاستورزی و سیاستگذاری برخوردارند و متأثر از آن در مقاطع و روندهای مختلف حکمرانی اعم از آزادسازی، دموکراسیسازی و جامعهپذیری موفق عمل میکنند.
ترکیه یکی از کشورهای مهم منطقه است که از گذشته دور تاکنون از مؤلفههای متعدد و مختلف در عرصه حکمرانی بهرهمند بوده و جامه عمل پوشانده است. در این مقاله حزب عدالت و توسعه به عنوان مطالعه موردی مورد توجه است. مهمترین مؤلفههای عرصه حکمرانی این حزب در طول بیش از بیست سال، را میتوان در ۵ عنوان اصلی احصا نمود:
1- اتخا ماهیت هویتی ترکیبی با بن مایههای مختلف؛
۲- انتخابهاي استراتژیک و تاکتیکی به صورت مجزا و ترکیبی؛
۳- کاربست الگوی شناور ثبات در تغییر و تغییر در ثبات؛
۴- روحیه خستگیناپذیری و صبر راهبردی؛
۵- گرایش و تمایل روزافزون به تحقق و تحکیم نظم سیاسی متمرکز و مقتدر.
هرچند متأثر از موانع و تحرکات مختلف داخلی و خارجی درصد بهرهمندی ساختار حاکم از مؤلفههای فوق الذکر همواره در سطح عالی نبوده و در مقاطعی دچار آسیب و بحران هم شده است، اما رهبران حزب عدالت و توسعه دچار سردرگمی درباره انگیزهها و منافع نشده و از بیپروایی و اصرار بر الگو و شیوه سیاستورزی و سیاستگذاری در ابعاد مختلف داخلی و خارجی اجتناب کردهاند.
به نظر میرسد بحرانهای نوظهور خارجی در ابعاد منطقهای و بینالمللی و تضعیف بن مایههای مشروعیت بخش در سپهر داخلی، رهبران آنکارا را به مؤلفههای جديد در عرصه حکمرانی نیازمند کرده است. مؤلفههایی که به نظر میرسد “ماهیت همگرایانه و مراودهای” آن بیشتر جلب توجه خواهد کرد؛ چرا که قرار است جانی دوباره به مؤلفههای قبلی ببخشد و بدین ترتیب ترکیه را در سده دوم جمهوریت همچنان راهبری و هدایت کند.
در این راستا، ساختار حاکم تلاش میکند اولاً میزانی از تحمل یا حمایت برای اصلاحات سیاسی از سوی قدرتمندترین و حتی رادیکالترین اعضای ائتلاف اقتدارگرا کسب کند. هدف اصلی هم این است که از طریق مراوده و مفاهمه ائتلافی از نیروهای رژیم شکل بگیرد تا به تغییرات دموکراتیک کمک کنند یا حداقل آن را تحمل کنند. در این رابطه تلاش ساختار حاکم برای همراهی تندروترین جریان سیاسی در مسئله کردی نمونه بارز این رویه سیاسی و بهرهمندی از مؤلفه جدید حکمرانی است.
ثانیاً حداقل بخشی از اپوزیسیون متقاعد شدهاند که در تحقق مؤلفه جدید و گذار موفقیتآمیز از بحرانهای کنونی، به ویژه حل و فصل مسئله کردی، مشارکت کنند. به نظر میرسد بخشی از نخبگان اپوزیسیون ترکیه از خطرهایی که شکست اصلاحات حزب حاکم موجب آن خواهد شد آگاه هستند و متوجهاند که خیزش عمومی برای سرنگونی رژیم فعلاً ناممکن است.
با این وصف همچنان موضوعات مختلفی در مسئله کردی وجود دارند که ساختار سیاسی ترکیه باید براي حل و فصل آن تلاش مضاعفی انجام دهد:
– اطمینانبخشی به رهبران اپوزيسيون به جهت نقش و سهم آنها در نظام سیاسی؛
– پیشبرد سریع و عملیاتی موارد مورد مذاکره و مراوده به جهت کسب رضایت طرفین؛
– متقاعد کردن رهبران جریانها و احزاب مختلف به جهت تغییر در رویکرد و رویه سیاسی و تحقق گشایش سیاسی؛
– تسلط کافی بر وضعیت سیاسی و مقاومت در برابر فشارهای جناح راست (اعم از ملیگرایان و کمالیستها و نظامیان) برای حفظ جایگاه مقتدرانه و خواست اپوزیسیون برای گسست و گذار از نظم حاکم؛
در چنین شرايطي رهبری سیاسی با کیفیت بالا کاملاً ضرورت دارد؛ مسأله تنها تصمیم در بزنگاههای حساس در قبال موضوعات و مسائل بنیادین به ویژه در قابل مخالفین و طرفین مراوده نیست؛ بلکه رهبری سیاسی باید بتواند پیروان و هواداران را متقاعد سازد که انعطافپذیری تاکتیکی رهبران، ابزاری است که غایت آن دموکراتیزاسیون است.
همچنين، به نظر میرسد رهبران ترکیه برای حل و فصل موفقیتآمیز مسأله صلح کردی و گشایش علوی، و اصلاحات نیازمند مرحلهبندی و زمانبندی دقیق هستند؛ هرچند احتمال اخذ تصمیمات لحظهای و بیمقدمه از سوی ساختار سیاسی حاکم وجود دارد.
اگر رهبران حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان مسئله کردی و علوی را با موفقیت سپری کنند به یک معنا نشانگر موفقیت آنها در جامه عمل پوشاندن به مؤلفه جدید عرصه حکمرانی تحت عنوان “گذار از طریق مراوده” خواهد بود. هرچند در این میان نباید از نقش رهبران حداقل بخشی از بلوک اپوزیسیون ترکیه در اجتناب از سرسختی ایدئولوژیک (علیرغم تحمل رنجها و دشواریهای گسترده) و پذیرفتن سیاست میانهروی و مصالحه غافل ماند؛ به نظر تغییر نسل جدید رهبری برخی از بلوک اپوزیسیون به ویژه جریانها و احزاب وابسته جامعه کردی و علوی در تحکیم و تحقق این رویه مؤثر خواهد بود.