اهمیت و منافع راهبردی توسعه همکاریهای دوجانبه ایران و آذربایجان

در طول بیش از سه دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران با توجه به پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی، قومی، مذهبی و همسایگی که با جمهوری آذربایجان دارد، همواره تلاش نموده است روابط خود را با این کشور گسترش دهد. این رویکرد حتی در سالهای اخیر که دولت باکو گاهاً از اصول و عقلانیت حاکم بر روابط همسایگی فاصله گرفته، مورد توجه تأکید جمهوری اسلامی بوده است.
نویسنده: برسام محمدی
اندیشکده زاویه: براساس اسناد بالادستی و تصمیمگیری در سطوح عالی نظام، کشورهای همسایه، اولویت اصلی گسترش روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران به شمار میروند. کشورهای مسلمان، کشورهای درحال توسعه و کشورهایی که یکی از نیازهای مهم اقتصادی، نظامی و تکنولوژیکی کشور را تأمین میکنند، به ترتیب در اولویت بعدی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
اینکه چرا گسترش مناسبات دوجانبه و چندجانبه با کشورهای همسایه در عرصههای مختلف وجودی اولویت اول روابط خارجی کشور را تشکیل میدهد، عمدتاً به ظرفیتها و فرصتهایی برمیگردد که به شکل آسان و کمهزینه در همسایگی وجود دارد. پیوندهای مشترک تاریخی، فرهنگی و غیره و در کنار آن، سرنوشت مشترک در حوزه امنیت و ثبات و درهمتنیدگی منافع ملی، موضوعات مهم دیگری هستند که روابط همسایگی را حائز اهمیت میکند.
توجه به همسایگان به ویژه در سالهای اخیر و از زمان دولت شهید رئیسی، به طور جدی در دستور کار سیاست خارجی کشور قرار گرفته است. رویکردی که جمهوری اسلامی هماینک در قبال کشورهای همسایه دنبال میکند ارتقاء همکاریهای منطقهای از طریق «تعامل حداکثری با همسایگان» و «تجارت پیرامونی» است.
جمهوری اسلامی ایران با 15 کشور مرز مشترک دارد که 13 کشور مسلمان هستند و از میان آنها 4 کشور دارای اکثریت شیعه است. جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای همسایه مسلمان با اکثریت شیعه است که از زمان استقلال (1991) از اهمیت و جایگاه ویژهای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار بوده است. جمهوری آذربایجان به تناسب جمعیت، دومین کشور مسلمان از نظر اکثریت شیعی محسوب میشود که با 4 استان ایران همجوار است. این کشور حلقه اتصال جهان اسلام و جهان مسیحیت به شمار میرود.
در طول بیش از سه دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران با توجه به پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی، قومی، مذهبی و همسایگی که با جمهوری آذربایجان دارد، همواره تلاش نموده است روابط خود را با این کشور گسترش دهد. این رویکرد حتی در سالهای اخیر که دولت باکو گاهاً از اصول و عقلانیت حاکم بر روابط همسایگی فاصله گرفته، مورد توجه تأکید جمهوری اسلامی بوده است. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران، روابط دوستانه با آذربایجان به سبب دلایل متنوع استراتژیک، اقتصادی، انرژی، ترانزیت و غیره اهمیت ویژهای دارد. ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران نیز متقابلاً برای جمهوری آذربایجان به دلایل استراتژیک، اقتصادی، ترانزیت و تلاش این کشور برای دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس و دریای عمان، بسیار مهم است.
با وجود اهمیت دو کشور برای هم، اما روابط دو کشور در بیش از سی سال گذشته با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده که چشمانداز یک روابط سراسر دوستانه و پرسود بین دو طرف را محقق نساخته است. سطح تجارتی که بین ایران و آذربایجان وجود دارد، در شأن روابط دو کشور که 700 کیلومتر مرز مشترک داشته و در یک حوزه تمدنی، فرهنگی، زبانی و مذهبی قرار دارند نیست. طبق دادههای آماری تجارت خارجی جمهوری آذربایجان، حجم واردات این کشور بالغ بر 12 میلیارد دلار است که سهم کالاهای ایرانی از بازار جمهوری آذربایجان کمتر از ۴ درصد است.
اینکه چرا مناسبات دو طرف در عرصه تجارت خارجی و مبادلات اقتصادی و بازرگانی در شأن دو کشور نیست، دارای علل متعددی است که بخش مهمی از آن را باید در متغیرهای اثرگذار منطقهای و فرامنطقهای جستجو کرد. رژیم حقوقی دریای خزر، اختلافنظرهای ایدئولوژیکی، گسلهای قومی – زبانی، مناقشه قرهباغ و مهمتر از اینها روابط ویژه رژیم صهیونیستی، آمریکا و ناتو با آذربایجان و تلاش برخی کشورهای رقیب از جمله عربستان سعودی برای گسترش نفوذ در آذربایجان متغیرهای مهمی هستند که بر روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور اثر گذاشته و تحقق روابط راهبردی و در شأن همسایگی را دشوار نموده است.
مواردی که شمرده شد و در عرصه روابط بینالملل نیز امری مرسوم و طبیعی است، نباید به عنوان «مانع» یا «عامل مخرب» در گسترش مناسبات راهبردی دو کشور مسلمان و همسایه عمل کند. همانگونه که در آغاز نوشتار حاضر اشاره شد، نگاه ایران به آذربایجان که یکی از کشورهای مهم همسایه و مسلمان است، فراتر از نگاههای رسمی و دولتی و حاکمیتی، ویژه و در جهت حفظ، تعمیق و گسترش مناسبات دوجانبه تا سطح راهبردی است. جمهوری اسلامی برخلاف رویکرد کاسبکارانه برخی بازیگران منطقه، به «سیاست همسایگی» نگاه برادرانه، فرادولتی، بلندمدت و راهبردی دارد. البته نه اینکه دولتها در تعیین جهتگیری و کم و کیف سیاست خارجی کشورمان در قبال یک کشور تأثیرگذار نیست، اما در خصوص همسایگان بالاخص با آنهایی که پیوند عمیق تمدنی داریم، قطعاً عامل اصلی و تعیینکننده نیست.
مثلاً ما در مقطعی پس از فروپاشی شوروی بدون هرگونه توقع و چشمداشتی به ترکمنستان که در تأمین مایحتاج غذایی و برخی کالاهای اساسی با کمبود جدی مواجه بود گندم ارسال کردیم یا به گرجستان که در سرمای زمستان گاز نداشت، از طریق خط لوله گاز منتقل دادیم یا به آذربایجان که بر سر قرهباغ درگیری داشت، کمکهای مستشاری دادیم. امروز نیز به همین شکل است و جمهوری اسلامی به رغم هزینههایی که وجود دارد و ممکن است ظهور و بروز پیدا کند، در کنار کشورهای همسایه و دوست خود که با مشکلات و بحرانهایی در حوزههای امنیت ملی و تمامیت ارضی و سایر موضوعات داخلی و منطقهای مواجه میشوند تمام قد میایستد.
در روابط بینالملل کشورهایی که مستقل هستند و به قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای وابستگی ندارند، همسایگان قابل اتکایی هستند که هیچ چیز نمیتواند جایگزین مورد اطمینانی برای آن باشد. از این نظر همسایگی با جمهوری اسلامی ایران یک فرصت منحصربفرد برای جمهوری آذربایجان در جهت نیل به منافع راهبردی است.
نکته پایانی درباره تمرکزی است که دولت آذربایجان در حوزه روابط خارجی بر رژیم صهیونیستی دارد. این مسأله اگرچه در کوتاه مدت ممکن است در بردارنده فرصتهایی برای این کشور باشد، ولی قطعاً در میانمدت یک تهدید است. اولاً نگاه تلآویو در سیاست خارجی منطقهای، «تاکتیکی» و کاسبکارانه است. ثانیاً جمهوری آذربایجان یک کشور مسلمان با اکثریت شیعی است و طبیعتاً در کوتاه مدت به لحاظ اعتقادی و اجتماعی با جریانهایی که منافع ملی این کشور را با رژیم صهیوینستی پیوند میزنند به تقابل خواهند رسید. اما در خصوص حضور رژیم صهیونیستی نه فقط در جوار مرزهای شمالی که در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی، تهران سیاست قاطع و روشنی دارد؛ این مسأله یکی از «خطوط قرمز» اصلی امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب شده و «غیرقابل تحمل» است.